با مامانم اصن راحت نیستم فقط باهم بحثیم حتی دوران پریودی بهشون نگفتم بعد چن روز مامانم فهمید بعد دیر ب سن بلوغ رسیدم و اینکه لازمه برم دکتر همینطوری یا ن نمیدونم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
نمیدونم برم چی میشخ کلا ادم استرسی و ترسویی هستم حتی سرماخوردگی سعی میکنم دکتر نرم میترسم ی اتفاقی بیفته نمیدونم ترس از اتفاقای بد ی چن بار موقعه پریودی شده ولی نت دیدم حل شده نگرانیم نمیدونم کلا استرس رفتن و نرفتن دارم