توی تاپیک اولم توضیح دادم که شوهرم بچمو زده. به پدر خودش گفتم یه ساعت پیش.دستاشو گذاشت پشت سرش حس کردم یه لحظه زانوهاش خالی کرد. نفس میکشید حالش بد شد گفت من اینو زنده گیر بیارم میکشمش. بلند داد میزد.کلی هم سرزنشم کرد. دید منم ناراحتم گفت تو حامله ای هیچی بهت نمیگم حالت بد شه ولی برا اون بی شرف دارم.... نعره میزد بخدا دارم از ترس میلرزم شوهرمو تیکه تیکه میکنه. کلی فحشش داد.
اومد دخترمو ببره. دخترمونو دید بغلش کرد .دخترم گریه میکرد. پدرش گفت الهی بمیرم بابا. کبودی چشمشو دید گریه میکرد زار زار. تا حالا گریشو ندیده بودم. دخترمونو بغل کرد برد. الانم افتاده دنبال شوهرم. بخدا دارم از استرس می میرم. حقشه هر چی سرش بیاد ولی بخدا دارم از ترس می میرم شوهر سابقم نمیگذره ازش