2733
2739
عنوان

جاریم و شوهرم

730 بازدید | 24 پست

من عقدم و به شوهرم شک دارم که با جاریم ارتباطی باشع.. حس میکنم جاریم ازم متنفره در صورتی که تو جمع بام صمیمیه.. هر بحثی که شوهرم میکنه مثلا قراره باهم انجام بدیم جاریم زورش میاد و شوهرم مکث میکنه تو صورتش که انگا عکس العملش ببینه .. و خیلی جاها تو جمع شوهرم نگاش میکنه از دور انگا میخاد چیزی بگه خودش با سرش میگه چیه .... واقعا بیزارم ازش ازم ۱۶ سال بزرگتره ولی حس میگنم میخاد تخریبم کنه .. و نمیدونم چکار کنم به شوهرم بگم ارتباطش کم کنه یا قصدش ازینکارا چیه یا بحال خودشون رهاشون کنم ... واقعا دوس دارم بمیره ایقد متنفرم ازش ولی مجبورم چون عقدم و اول راهم جلو خانواده شوهرم چون بام میگ بخنده منم بگم بخندم ولی اونم حس میکنم ازم بیزاره.. شما بودید چی برداشت میکنید ..

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

خیلی زوده ازین کارا در نیار فایل آسیب شناسی خانواده دکتر حورایی رو گوش کن با سیاست و عمل شوهرت رو ب ...

نمیدونم چجور رابطش کم کنم با این زن ... بیزارم ازش ... ترس خیانت دارم واقعا ؟ رفتاراشون مشکوک نیس؟

2728
شوهرم ۲۸ جاریم ۴۱

بی خیال بابا جاری شما اگر هم چشم و ابرو میاد برای شوهرت بحث خیانت و این چیزا نیست بحث اینکه فکر میکنن خیلی میفهمه مثلا ازش جواب اوکی میخوان وگرنه هیچی نیست 

الکی واکنش نشون نده 

خیلی برای این کارا زوده

2738
بی خیال بابا جاری شما اگر هم چشم و ابرو میاد برای شوهرت بحث خیانت و این چیزا نیست بحث اینکه فکر میکن ...

نگاهای شوهرم چی؟ ک نمیتونه تو جمع بگه با نگاه بش میفهمونه و صمیمیت بیش از حدشون؟ واقعا من ناراحتم نمیدونم چ کنم بدم میاد

وای نه بابا

از این فکرا نکن 

می دانی چی باعث شد اینهمه دوستت داشته باشم و از فکر کردن به تو دست بر ندارم؟! تو کودکِ غمگین و سرکوب شده ی درونم را از زیر آوار بیرون کشیدی، گرد و خاکش را تکاندی، بغلش گرفتی، تحسینش کردی و دوستش داشتی. تو زمانی از راه رسیدی که من نیاز داشتم حس کنم برای کسی، بیشتر از هرکسی اهمیت دارم.تو در موعد زخم های عمیق من رسیده بودی و برای کودک تنها و ترسیده ی درونم، پناه شدی و این منطقی ترین دلیلی ست که برای دوست داشتنت سراغ دارم.نرگس صرافیان طوفانتو قصه‌ی ناتمام من هستی و پایانی برایم نداری................تو قشنگ ترین سهم من از دنیایی ......بدترین حالتی که ممکنه برای یه آدم پیش بیاد اینه که همزمان هم احساسی باشه و هم منطقی، یعنی قلبش داره مچاله می‌شه ها، ولی مجبوره منطقی تصمیم بگیره، بعدش باید روزها و ماه‌ها و حتی سال‌ها بشینه به قلبش توضیح بده که اگه اون کارو نمی‌کردم بیشتر مچاله می‌شدی.اما مگه قلب حالیشه؟ وقتی دیگه صلحی نباشه بین عقل و قلبت، انگار لای منگنه ای، چون نه مغزت قلب داره، و نه قلبت مغز.
نمیدونم چجور رابطش کم کنم با این زن ... بیزارم ازش ... ترس خیانت دارم واقعا ؟ رفتاراشون مشکوک نیس؟

این فایل رو گوش کن و مهم تر از همممه صبر داشته باش صبر...با صبر و سیاست همسرت رو جذب خودت کن

فعلا شناختت از همسرت کمه هنوز تو دوران عقدی...حساسش نکن چون ممکنه بدتر بشه...اصلا هم وارد این فازا نشو...خیانت و...رو منظورمه

خداوندا بخشش تو دامنه آرزوهایم را گسترانده....امام سجاد(ع)
نگاهای شوهرم چی؟ ک نمیتونه تو جمع بگه با نگاه بش میفهمونه و صمیمیت بیش از حدشون؟ واقعا من ناراحتم نم ...

خب جاریت خیلی وقته تو خونشونه مثل خواهر میمونه براشون باهم صمیمی شدن

حالا زیاد شک داری سوسکی مواظب باش تو پیامک و چت و حضوری 

ولی اصلا واکنش نشون نده 

و خودتو خیلی دوست و همراه نشون بده 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز