منم باردارم خونه بابامم، امروز مهمونی و عید دیدنی اومدن خونه بابام، خونشون یه شهر دیگه است، یه ساعتو نیم حدودا با خونه بابام فاصله هست
نمیدونم چشونه، ساعت ۲ رسیدن، از لحظه ای که رسیدن یا میرن بیرون یا تو اتاق پچ پچ، زن داداشمم گفت کیک خوردم ناهار کم خورد، الان هم از خونه رفتن بیرون، یعنی فقط یه ربع خونه بودن، معلومه دعوا کردن
زنگ میزنیم هم جواب نمیدن، اعصابم بهم ریخت
اینا دعوا دارن من از استرسو ناراحتی دارم میلرزم.نمیدونم چشونه
هر چی داداشم باهاش حرف میزد جوابشو نمیداد و ...