از دست مادرم که خودخواه و آبروریزه سالهاست داروی اعصاب مصرف میکنم یه روز رفتم خونه ی برادرم و بعدش رفتم دانشگاه روزانه و بعد به برادرم گفتم رفتم دانشگاه دیگه برنمیگردم خونه ، تصمیم گرفتم حالا که جدا شدم و مانعی ندارم به جاری مادرم که دخترخاله اش هم میشه بابت تموم این سالها که در حقم دشمنی و حسادت کرد لااقل زبونی و تلفنی تلافی کنم فحش و تحقیرش کردم
برادرم گفت که مادرم که کلا آدم سلیطه پرستیه رفته به جاریش گفته که ولش کنید دخترم روانیه و هرزه هست و از خونه فرار کرده و اگر شاغل نبود چونکه از حسودی به شما اعصابش بهم ریخته بود 😨🤕