بچه دومم گیر کردم وسط بیاید

منم تا ۲۵ سال دوتا بچه آوردم و بعد تنبلی پشت تنبلی...من واقعا شرایطم سخت بود کاش الان ۲۵ سالن بود پشت سر بچه کوچیکم يک دیگه میکردم...یعنی تا سی سال سه تا بیاری کافیه تنبل نباش دختر ...من فقط بخاطر ترس از سزارین دیگه نیوردم

خب والدین هم باید ببینن توانواییشو دارن بچه بیارن، نه اینکه بگن این یکی تنهاست پس یکی دیگه رو بدبخت کنیم

نه اصلا کاری به بچت ندارما، خودتو میگم شاید در آینده بخوای، گرچه سنتم پایینه اصلا میتونی حالا حالاها بهش فکر نکنی

من سی و شش سالمه به یع بچه زضایت دادم و دیگع نیاوردم الانم راضیم شاغلم کلی برنامه برای خودم دارم خب بچه خودمم شکر خدا دارم خیلیم عالیه

تک فرزندی هیچ ایرادی نداره...ولی یه مامان جا مونده از هدفاش که خوشحال نیست چرا ایراد داره

هر چیزی به وقتش خوبه آدم چهل ساله دیگه حوصله بچه نداره بعد هم تفاوت سنی بچه با مادر زیاد میشه مادر ۶۰ ساله بچه ۲۰ ساله واقعا بچه جوان باید با مادرش حرف بزنه نه بگه خب اینکه درکی از من نداره و پیره

آدم ۴۰ ساله هم دیگه حوصله درس خوندن نداره. باید ببینی از زندگی چی میخای و اولویتت چی هست...

خداراشکر ...من نه زایمان اولم گفتن طبیعی بعد انقد من اذیت شدم و درد کشیدم تا بچه مدفوع کرد بعد هم بردن سزارین و شستشوی رحم دیگه از اونجا ترس افتاد به جونم ...بچه دومم هم خیلی تو بارداری سختم بود بخاطر همین وقتی به هوش امدم حالم بد شد اصلا من خاطره خوبی ندارم 

همبازی هم که داره...چشم بهم بزنی مهد و مدرسه اس و کلی دوست و رفت و امد و اینا پیدا میکنه...بچه دار شدن بخاطر اینکه اولی خواهر و برادر میخواد اشتباه بزرگیه وقتی خودتون هنوز امادگی ندارین و کارهای انجام نداده دارین...یکم رو خودتون تمرکز کنید و پیشرفت کنید اون موقع یه مامان موفقی که الگوی دختر کوچولوشه

عزیزم حتما نباید هرچی بچه میخواد براش بخری فردا ازدواج کردد قدر محبت های شوهرش نمیدونه فک میکنه همه جا خونه باباهست اینجوری بودم میگم ده سال تک بچه بودم شوهرم برام 12میلیون گچشی خرید اصلا تشکر نکردم 

نیازهای بچه هاتا حد معقول باید فراهم شه

نه بیش از اندازه

مثل دوتا کلاس متفرقه

مدرسه معقول

خوراک و پوشاک معقول

اینکه وقتی بیمارشن دور از جون بتونی دوا درمون کنی

بیشترش میشه متوقع کردن بچه تو سن پایین

اینکه شما میگی به تربیت ربط داره نه خواهر و برادر داشتن

اگه خواهر وبرادر داشتم .... به جای همه چی برام بخرن برااونم میخریدن کم تر تو رفته بودم واینجوری قدر زندگیم میدونستم مامان باباها میگن یکی دارم فلان چیز براش نخرم و...