از شب عید تا به امروز با شوهرم بحثمون شد
یعنی ۹ روزه سرسنگینیم
اکثرا من آشتی میکردم این دفعه خیلی به غرورم برخورده ،نرفتم سمتش ،اونم هییییچ تلاشی نمیکنه
ازینور دو ماه درگیر خونه تکونی بودم حسابی خسته شدم
همش منتظر عید بودم یه کم حال و هوام عوض شه
الانم همش تو خونه و سکوت
دلم پوسید ،واقعا از بی تفاوتیش دلم شکسته
همش میگم کاش مامانم بود میرغتم خونه مامانم میموندم چند وقت
همش باید تحمل کنم