2777
2789

من خانواده بشدت سخت گیر دارم ..هیچ تفریحی ندارم و تمام روزهای سال تو خونم ..خونمون همیشه جنگ و دعواعه..با ۲۰سال سن مامانم میخپاد گوشیمو چک کنه همش ...تماسامو..تو خونه تلفنی با هیچ کس نمیتونم حرف بزنم ...تاره رفته بودم دانشگاه راه دور و داشتم معنی واقعی زندگی رو می‌فهمیدم ...حالم خوب بود روحیه و اعتماد به نفس پیدا کردم ..که الان دیگه نمیزارن ادامه بدم میگم باید انتقالیتو بگیری رفتن کارامم درست کردن ..با یه پسریم تو دانشگاه به سالی هست آشنا شدم قصدش تزدچاجه اما خانوادم چون راه دوره اجازه نمیدن...و دوباره می‌خوان منو برگزدونن بع همون زندون...آنها راه خلاص شدنم اردواجه...با کسب که دوسش دارم که نمیزارن ازدواج کنم ..‌بنظرتون قیدشو بزنم و با یکی که اونا میگن ازدواج کنم تا از این شرایط راحت شم ؟

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

انتقالیتو که اونا نمیتونن درست کنن رضایت خودتم باید باشه

خب آره ...اما هر روز سر این مسئله با من جنگ و دعوا میکند خونه که هستم تو خونه اونجا هم هستم راحتم نمیزارن آنقدری که زنگ میزنن...

خب آره ...اما هر روز سر این مسئله با من جنگ و دعوا میکند خونه که هستم تو خونه اونجا هم هستم راحتم نم ...

دانشگاهی که الان هستی سطح علمیش بالاتر از دانشگاه شهر خودته؟

اگه اینجوریه همینو بهونه کن 

با احترام،درخواست دوستی پذیرفته نمیشود//💍🤍//کاربر آقا توی تاپیک هام شرکت نکنه و ریپلای نزنه

اول از همه باید بگم خداروشکر کن که من این تاپیک خوندم،من یکی از اون آدمایی بودم که برای فرار از اخلاق بد پدرم تن به ازدواج دادم،یه پدر ب شدت مردسالار که حرف حرف خودش بود،با وجود تمکن مالی دهن همه مارو سرویس کرده بود،مدام سرزنش اگه یکی از بچه ها کاری میکرد همه مونو سرزنش میکرد،حتی خواهرم مریض شد شاکی بود از ماها😔 مثل یه آدم بدبخت فقط دنبال راه فرار بودم تنها راهشم ازدواج میدونستم،دست ب دعا که خدایا یه خواستگار بفرست ،همسرم‌وقتی اومد خاستگاریم بابام اولش گفت تحقیق کنید شنیدم پسر خوبیه ولی بعدش شب خواستگاری رفت و گوشیشو جواب نداد و نیومد،من با شوهر خالم و بزرگی اون و اجازه اش رفتم با پسر حرف بزنم،انقد درمونده بودم که وقتی چشمای همسرم و دیدم با اون مهربونی نگام میکرد اومدم بیرون و تمام روزای بعدش گفتم من همین پسر می‌خوام این آقا بود با شخصیت بود مرد زندگی بود،البته به خانواده چیزی نگفتم از ترس بابام گفتیم نه ولی همسرم عاشق من شده بود و همش واسطه می‌گرفت،یه روز ب بابام گفتم چرا شب خواستگاری نیومدی منو کوچیک کردی گفت تو روی من وایمیسی میذمت ب همین پسره،تا برگردی ،ببین من الان هفت ساله ازدواج کردم همسرم عین روز اوله حتی عاشق تر،ی فرشته اس ،امااااا ما درگیر مشکلات مالی شدیم و منم که نازپرورده بودم،انقد اوایل ذهنم درگیر فرار از اون خونه بود که نپرسیدم خب خونه چی،پدرمم که نپرسید و....اونام ک وعده سر خرمن دادن حتی ب پسر خودشون ،الان منهای شرایط مستأجری همسرم عالیه هم خوش تیپ هم مودب با شخصیت هم مهندسه،منتها تا مغز استخوانم زجر کشیدم بابت این بی خونگی،هیچ‌وقت تو زندگیت از روی فکر فرار تصمیم نگیر،شک نکن بعد مدتی آرزوی همون خونه پدری می‌کنی همون اتاق همون تخت .... همیشه سعی کن تو نهایت آرامش و هوشیاری تصمیم بگیری،با دید باز نگاه کن به زندگی همه آدما خوشبختیشون تکمیل نیست من ماشین خارجی زیر پام بود ولی آرامش نداشتیم و الان ی اس دی دارم ولی با یکی زندگی میکنم که باهام مثل ملکه ها رفتار می‌کنه 

اول از همه باید بگم خداروشکر کن که من این تاپیک خوندم،من یکی از اون آدمایی بودم که برای فرار از اخلا ...

ممنون عزیزم انشالله که پای هم پیر بشین خدا هم کمکتون کنه مشکلاتتون حل بشه ...

کاش خانواده من پولدار بودن حداقل ...مشکل اینه وضعیت مالی پدرمم خوب نبست ..آنقدری خوب نیست که من با هرکیم ازدواج کنم مطمئنا وضعش بهتر از خانوادمه...من از هیچ نظر هیچ آرامشی ندارم ..دیگه خسته شدم از این وضعیت

ممنون عزیزم انشالله که پای هم پیر بشین خدا هم کمکتون کنه مشکلاتتون حل بشه ... کاش خانواده من پولدار ...

ممنونم عزیزم آمین 

میتونی با ازدواج کردن شرایط برای خودت بهتر کنی ولی با این آگاهی برو جلو که ممکنه بدترم بشه،منظوزم اینه که سنجیده انتخاب کن با چشم باز،من یادمه نماز حضرت علی برای ازدواج تو نت پیدا کرده بودم می‌خوندم دقیق یادم نیست چی بود ولی دعای قشنگی داشت.خیلی با خدا صحبت کن و ازش بخواه یه آدم امن و حسابی سر راهت قرار بده،امیدوارم که خوشبخت بشین

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز