رفته مغازه شوهرم خودش مهمون داره ازشهردیگه اومدن به شوهرم گفته بامهمونام مادروبرادرم میایم شام خونت منم به شوهرم گفتم بابچه کوچیک من نمتونم غذابپزم ملت چه پروان خودشون بچه ندارن اصلاشعورودرک ندارن من خودم به کارام به زورمیرسم بچم شیطون شده راه افتاده اصلاوانمیسته 😤😤😤😐😐
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.