من دانشجوی ترم ۶ ام، یه استاد داشتیم که متأهل بود از این استادای حق التدریس ولی سنش کم بود فقط ۷ سال از من بزرگتر بود بعدش رفتم چند روز باهاش گشتم روابط بدی داشتم خودتون تصور کنید دیگه
بعد خیلی میرفتم رو مخش بعضی وقتا اذیتش میکردم اونم تهدیدم میکرد که میرم به استاد مشاورت میگم
منم از ترس اینکه واقعا نرفته باشه گفته باشه خودم با پای خودم رفتم به استاد مشاورت همه چیو گفتم خودمو لو دادم
گفتم من از این استاده خوشم میومده دوست داشتم باهاش تو رابطه باشم
بعد فهمیدم اون اصلا نرفته به استاده بگه الکی با خودم توهم زدم
بعدش الان رابطه ام رو تموم کردم دیگه هیچوقت نمیخوام ببینمش
اما هنوز یه ترسایی دارم بابت اینکه یه زمانی همه حقیقتا برملا بشه
این استاد حق التدریس هم آشنای خانوادگیمون هست