۱۱ ماه سال رو انتظار میکشم عید باشه که خونه باشه از تنهایی در بیام آخه کارش زیاده ، حالا از اول عید سرما خورده همش بداخلاقی میکنه، صد بار بهش گفتم برنامه زندگیمونو به اون خواهر چشم شور افریطش نگه ، خودش نمیگه اما مادرش گفته بود به خواهر شوهرم که میخوایم عید بریم سفر حالا از اول فروردین مریضه ،دلم خیلی گرفته گناه من چیه ، بعد ۱۳ خم دوباره میره کار و کار 😔 خودمم مریضم ولی مگه مال خودمم اصلا وقت یه لیوان آب خوردن ندارم ، هی غر میزنه دارم میخواد ، من تو تب داشتم پریروز میسوختم جلو مادرش داد زد گفت مگه ما مریضی کردیم که به ما میگی درد داری