سلام خانما شبتون بخیر ببخشید اینجا خانمی هست به خاطر دخالت های مادر شوهر و خاله های همسر طلاق گرفته باشه
من بعد ۱۴ سال کنار همسرم بودن کارم به جدایی کشیده شده (۴سال دوستی ۱۰سال ازدواج)با وجود یه بچه
مادر شوهرم و خواهراش از اولش از من خوششون نمیومد
چون مادر شوهرم دوس داشت همسرم از دخترای خواهرش برای همسرم بگیره اما همسرم عاشق من بود
به هر دلایلی زنگ میزد خونمون و همسرم رو پر میکرد و باعث دعوا تو خونمون میشد یا باحرفاشون عذابمون میدادن
همسرم دیگه از دخالت های مادرش برید از دعاهاتون خسته شد
منو از خونه بیرون کرد
بهش هر چی میگم علت جدایی میگه دیگه از حرفای مامانم خسته شدم میگه برو بزار کمتر آسیب ببینی
یه دختر شاد بودی ولی ببین به چه روزی انداختنت
خودشم چون من زده بشم مدام بهم میگه من دیگه نمیخوامت و فقط خانواده ام رو میخوام
میگه هنوزام که هنوزه مامانم از تو بد میگه
میگه بهش میگم مامان مگه نمیخواستی زنمو طلاق بدم خب دارم طلاق میدم دست از سرش بردار ولی میگه بیخیالت نمیشه
الان ما ۱۰۰ روزه از هم جدا زندگی میکنیم نه من درخواست طلاق دادم و نه همسرم
شاید بگید چرا همسرت خانواده اش رو بیخیال نمیشه اما باید بگم چون مادر شوهرم مدام میشینه بلند میشه نفرین میکنه همسرم از نفرین میترسه میگه نفرین مادرم منو میگیره (حرفای خاله هاش هم بی تاثیر نیس که میگن خدای دوم مادره و باید فقط به حرف مادرت گوش کنی)
خانمایی که فقط به خاطر دخالت خانواده همسر از همسراشون جدا شدن بیان بگن ببینم چطور تونستید کنار بیاید
من عاشق همسرم هستن هر شبم شده گریه
غصه خوردن
من الان به بیماری قلبی دچار شدم از بس حال خرابی میکشم مدام به همسرم پیام میدم زنگ میزنم اما اون یا جوابم رو نمیده
یا جواب دادنی با فحش جواب میده
میگه برو زده شو خودشم گریه میکنه میگه
دل بکن برو
💔😭❤️🩹