خودکشی واقعا خیلی بده

من دوران دبیرستانم یادم نیست چه دعوایی سر چه موضوعی ولی بحث و جدل خانوادگی شدید بود منم دیگ تاب نیاوردم به نیت اینکه خودمو خلاص کنم گفتم راحت میشم گرفتم چند بسته قرص که اصلا نمیدونم و مسکنی بودن خوردم درسته قرص خودکشی نبود ولی اونشب چون عدسی خوردم بعدش چند بسته قرص هم روش گفتم من دیگه بخوابم تموم شده ، یه خواب وحشتناک دیدم همون شب که خیلی بد بود یه جایی طوفانی بود و سنگ ها به طرفم پرتاب میشدن ولی بهم نمی‌خوردن از کنارم عبور می‌کردن من از یه میله به عنوان اهرم کمک گرفته بودم که این طوفان منو به طرف عقب پرتاب نکنه همون لحظه یه صدایی با یه غُرِشی بهم گفت فقط یک بار دیگه ... بعدش که از خواب پریدم تموم صورت و بدنم خیس عرق شده بود انقد ترسیده بودم که ضربان قلبم وای نمیستاد ، چیزی که متوجه شدم این بود که اگه دستم از اون میله رها میشد من الان دیگه تو این دنیا نبودم و اون صدای رعشه وحشتناکی که من تابحال تو عمرم نشنیده بودم از طرف و فرستاده خدا بود که یه بار دیگه بهم فرصت زندگی تو این دنیا رو داد ، یعنی اگه من دوباره به نیت خودکشی همچین کاری رو بکنم عمرا دیگه بخشیده بشم ... درسته بعضی وقتا از این زندگی خسته میشم ولی وقتی یاد اون موقع میفتم اصلا دیگ نمیتونم به خودکشی فکر کنم چون تاوان سنگینی داره متاسفانه... من خودم باور نداشتم تا این اتفاق برام افتاد ، پسر عمم هم حدود چند ماه پیش خودکشی کرد درسته ما زیاد رابطه خانوادگی باهاشون نداریم ، ولی براش فاتحه فرستادم و قران خوندم به نیتش میدونم بخشیده نمیشه اما کاش از عذابش کم بشه