2777
2789
عنوان

یکی از فامیلامون

168 بازدید | 4 پست

زن داشته شبا با رفیقش میرفتن خواستگاری شیرینی، میوه میخوردن برمیگشتن یعنی قصدشون،ازدواج نبود قصدشون خوردن بوده    

یا همین فامیلامون وقتی میرفته رستوران رفیقاشم میومدن ولی رو یه میز دیگه می نشستن کلی میخوردن بعد موقع رفتن به اون صاحب رستوارته میگفتن این اقا حساب می کنه  

خلاصه در میرفتن 

این بدبختم محبور بوده حساب کنه


البته بگم این شخص الان فوت شده فوق العاده هممون دوستش داشتیم هیچ وقت بچه دار نشد همیشه میگفت من اگر یه بچه کوری داشتم هیچوفت،نمی رفتم زن بگیرم

 هرچی به زنشم میگفت طلاق بگیر اون قبول نمی کرد به زنش میگفت پای من نسوز ولی قبول نمی کرد 

من بچکیم کنار این  ادم بزرگ شدم خیلی بچه زیاد دوست داشت وقتی مامانم میرفت سرکار ما رو میذاشت پیشش روزای که تعطیل بود نمیرد ما رو 

همبشه به مامانم میگفت،یکم روزای که تعطیل هستی  بچه ها رو بیار اینجا دلم براشون تنگم میشه 

انگار بچه های خودش مارو دوست داشت

خدا رحمتش کنه  

لطفا براش صلوات بفرستید

بیاین یکم با هم مهربون تر باشیم انقد جیگر همدیگه رو خون نکنیم 

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792