فانتزیم این بود که با عمو پورنگ ازدواج کنم 🤣🤣🤣 خب بچه بودم 😂😂😂مامانم میگه هر موقع پخش برنامه ی عمو پورنگ شروع میشد لباس عروس میپوشیدی و آرایش میکردی میومدی رو صندلی میشنستی جلو تلویزیون و تا آخر از جات تکون نمیخوردی 🤣🤣🤣 حتی یادمه یه سری بد جوری گریه کردم که چرا عمو پورنگ نمیاد منو بگیره ببره همیشه هم درمورد عمو پورنگ حرف میزدم😂😂😂