"من از امروز شروع به تغییر میکنم" ✨️🌱 ^۱۴۰۳/۱/۱۲^ تغییر مثبت🌿🤍 رو به جلو...🏃♀️ دیگه بی انگیزه و ناامید نیستم نسبت به زندگیم 🙂 شاید یه روزایی حالم خیلی بد بود، اما یاد گرفتم که:✨️🌱 زندگی همیشه قرار نیست ایده ال باشه... قرار نیست همیشه بخندی همیشه کارای مثبت کنی همیشه فکرت و رها کنی... یه جاهایی هم زندگی سختی داره غم و غصه داره ناراحتی داره گریه داره! که وجود همه اینا لازمه زندگیه! نباید ناامید شد✨️🫂🤍 شروع دوباره 🏃♀️🤍🌿 خودش یه برد محسوب میشه🌱 خودت حال خودتو خوب کن و با کارای کوچیک توی خودت انگیزه ایجاد کن. حذف ادمهای سمی از زندگیت🦋 اولین قدم برای خوب کردن حالته...
ذات بانو جانگ خیلی بد بود ولی دونگی نجیب و مهربون و دلسوز
نه بابا اینطورم نبوده که دونگی فرشته باشه و بانو جانگ شیطان باشه ...حقیقتش جنگ قدرت بوده بین دوجناح که هرکدوم از یه بانو حمایت کردند و درنهایت تاریخ رو برنده ها مینویسن .
بانو جانگو کاش یه فرصت دیگه بهش میداد، پسرش خیلی ناراحت شد منم دلم گرفت به عالیجناب عالیمقام نمیومد ...
بابا دیگه از بانو جانگ سیر شده بود زد کشتش بعد از دونگی خسته شد فرستادش بره..توی تاریخ گفته پادشاه ۹ تا زن داشته ...بعد توی فیلم نقش عاشق بازی میکنه !!!!!
خب ببین درست پسرش فدای خطاهای مادرش شد بانو جانگم دیگه خیلی بدجنسی کرده بود حتی ملکه بزرگ و ملکه این ...
ملکه بزرگ و اینهیون رو برادرش کشت و اون خبر نداشت.
"ارغوان میبینی؟ به تماشاگهِ ویرانیِ ما آمدهاند...""ملتی هستیم که هنوز خشنونت رو مردونگی، حماقت رو نجابت، شادی رو هرزگی، دزدی رو زندگی میدونیم؛ راه درازتری تا انسانیت داریم. و راه دراز تری تا آرامش و عشق." "مدرسه که میرفتیم، هربار که دفتر مشقمون رو جا می ذاشتیم معلممون میگفت: مواظب باش خودتو جا نذاری! ما می خندیدیم و فکر می کردیم نمیتونیم خودمونو جا بذاریم! بزرگ که شدیم بارها و بارها خودمونو جا گذاشتیم؛ توی یه کافه، توی یه خیابون، توی یه شعر..." " اگه سوال در زمینه کنکور تجربی داشتید بپرسید 📚🤍"
دیدین میگن اعتماد توی عشق و دوست داشتن حرف اول رو میزنه! واقعا راسته.... امپراطور عاشق بانو جانگ ...
حرفت رو باید طلا گرفت و قاب کرد 👌👏👏❤️
همین که برگی از درخت نمیفته دلم بهت گرمه خدا ❤️❤️ آتشی نمى سوزاند “ابراهیم” را و دریایى غرق نمی کند “موسى” را مادری،کودک دلبندش را به دست موجهاى خروشان “نیل” می سپارد تا برسد به خانه ی فرعونِ تشنه به خونَش دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد مکر زلیخا زندانیش می کند ، اما عاقبت بر تخت ملک می نشیند از این “قِصَص” قرآنى هنوز هم نیاموختی؟! که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند و خدا نخواهد ، نمی توانند او که یگانه تکیه گاه من و توست پس ؛ به “تدبیرش” اعتماد کن ، به “حکمتش” دل بسپار ، به او “توکل” کن ؛ و به سمت او “قدمی بردار” ، تا ده قدم آمدنش به سوى خود را به تماشا بنشینی خدایا فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز ❤️❤️آقایون درخواست دوستی ندن متعهد و متاهل هستم 💍
اول طرف دونگی بودم ولی مقصر ترین و جاه طلب ترین ادم بود اون میتونست بخطر بانو جانگ مخ امپراطور نزنه از عمد باش گرم میگرفت خیلی پلیده و دنبال مقام بود ظاهر ش قضیه رو نبینین