2737
2739

سلام من سه ساله با این آقا دوستم اوایلش خیلی دوسش داشتم ولی هرچقدر کع گذشت دیدم رفتارش خیلی بچگونه و نا پختس  

جفتمون به شدت به هم وابسته ایم جوری که هر اتفاقی میوفته ریز به ریزشو با جزئیات برای هم تعریف میکنیم از همه چی هم خبر ذاریم و به شدت به هم اعتماد داریم 

ولی مشکلی که پیش اومده اینه که زمانی که با هم دوست شدیم من به این آقا گفتم چند سال منتظرت میمونم اونموقع قصدم فقط دوستی و خوش گذرونی بود و به هیچ وجه به ازدواج فکر نمیکردم 

اما الان که من خودم ۲۰ سالمه و کلی خاستگار برام پیدا شده قصد ازدواج پیدا کردم 

ولی این آقا شرایط ازدواج نداره هیچ جوره 

منم میترسم ازش جدا شم هم میترسم خودم طاقت نیارم هم میترسم اون آسیب ببینه

چند بار تا مرز کات رفتیم ولی نمیزاره هرچقدر فوشش میذم داد میزنم سرش بیخیال نمیشه مگه من عاشقتم 

میگه حداقل ۲ سال دیگه میام خاستگاری 

تروخدا بگین چیکار کنم از کارما هم میترسم😭


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

کات 

اگه واقعا دلت براش میسوزه کات کن

همونی ام که عاشق هرچی و هرکی  که شد,غرق هرچی و هرکی که شد,شکستنش-زمینش زدن و خنجرشونو تا اعماق قلبش فرو کردن;) همون بچه اولی خانوادم که همه سختگیریا روش امتحان شد-همون بچه زرنگ کلاسم که شاگرد اولی تنهایی به دلم نمیچسبید-همون المپیادی ام که به بغلیش تقلب میداد-همون رفیقه ام که همه واسه منفعت کنارش بودن- همونی که شر و شور بود پر از نشاط و زندگی  بود-همونی ام که زانوهام پر زخم افتادنه قلبم پر درد گول خوردنه مغزم پر تکرار شکستنه...خلاصه که من اونی ام که خواستم خلاص کنم این من خسته رو ولی حتی مرگم منو نخواست:)        من همون بچه پررویی ام که از اون نخواستنه به بعد وایسادم رو پاهای خستم خندیدم با همون درد قلبم و تصمیم گرفتم که بجنگم...من اونی ام که مونده تا تبدیل به کسی بشه که نزاره لطافت دخترا به خشم عشقشون به نفرت و برق نگاهشون به ظلمت نا امیدی تبدیل بشه...  اره رفیق من موندم که خلاف جهت طوفان بدون هیچ همراه ولی با لبای خندان حرکت کنم موندم که اگه قراره یه نفر تغییربده دنیا رو ظلمو بکشه و حقو برپا داره = اون یه نفر من باشم:)                                        حالا که اخر امضامی اینم بدون من همونی ام که خیلی عاشقتم رفیق  کم نیار  بترس ولی شجاع باش  تو ام بمون و بیا و حتی با یه دعا واسه من,کمک کن بشکنیم گردن سرنوشتی که داره واسمون بد مینویسه^^

مساله ازدواج خیلی مهمه صرفا احساس مهم نیست باید طرف مقابل کلی فاکتورهای دیگه داشته باشه اگه اون فاکتور ها و معیار ها رو نداره سعی کن یواش یواش این ارتباط رو کمرنگ کنی 

کاش پشت این باغ تبر خورده درختی باشد کاش در این خانه سرما زده رختی باشد 

من خودم با شوهرم ۶ سال دوس بودم من ۱۸ سالم بود شوهرم ۱۹ 

چون شرایط ازدواج نداشت معطل شدیم 

بعدشم اگه فقط مالیه به نظرم صبر کن

تو هنوز ۲۰ سالته سن زیادی نداری

میانِ‌هَمِه‌گَشتَمُ‌ عاشِق نَشُدَم‌مَن! طُ چِ‌بودی‌کِ‌تورا‌دیدَمُ‌دیوانِه‌شُدَم‌مَن..❥︎シ︎️
2740
مساله ازدواج خیلی مهمه صرفا احساس مهم نیست باید طرف مقابل کلی فاکتورهای دیگه داشته باشه اگه اون فاکت ...

خیلی خوبه خیلی از لحاظ اخلاقی خیلی دوسم داره 

ولی شرایط ازدواج نداره و کمی نابالغه

برو پی زندگیت

شرایط تغییر می‌کنه و نظر آدمها هم تغییر می‌کنه.

احساسات آدم هم با گذر زمان تغییر می‌کنه. خودت گفتی اولش قصدت سرگرمی بوده که باهاش دوست شدی کم کم حس پیدا کردی بهش. الان هم با یه آدم پخته و مناسب ازدواج کن این پسر به مرور فراموشت میشه و بعد از چند سال یه خاطره  میشه گوشه ذهنت.

اینکه همه چیز همو برای همدیگه تعریف میکنید صمیمیت نیست...

خیلی خوبه خیلی از لحاظ اخلاقی خیلی دوسم داره  ولی شرایط ازدواج نداره و کمی نابالغه

عزیزم این نظر منه شاید درست نباشه اما بنظرم مردها زیر ۲۵ سال به بلوغ فکری نمیرسن و مسئولیت پذیری کمی دارن 

کاش پشت این باغ تبر خورده درختی باشد کاش در این خانه سرما زده رختی باشد 
الان چیکار کنم چجوری کات کنم

پیام هاش رو یکی درمیون جواب بده زنگ هاش رو یکی درمیون 

بزار اون بهت زنگ بزنه خیلی جزئیات رو براش تعریف نکن یواش یواش عقب بکش تا اونم خیلی ضربه نبینه 

کاش پشت این باغ تبر خورده درختی باشد کاش در این خانه سرما زده رختی باشد 

احساساتتو دادی دست یه الف بچه حالا خودت موندی و عقلی که زورش نمیرسه 

دل بستن قبل از اطمینان وصال از حماقته  ندانسته راه کسانی رو رفتین که مدت کوتاهی بعد ازدواج و فروکش کردن آتش احساسات و بیدار شدن عقل تازه به عیوب ناشناخته هم پی میبرن و میفهمن که چه خطایی کردن و به خاطر عدم تفاهم از هم جدا میشن 

حالا 

یا باید بمونی به پای کاری که بدون تفکر و تامل شروع کردی و نتیجش رو بعد ازدواج ببینی 

یا اینکه تمام عواقب رو به جان بخری و کات کنی 

کرشمه ی تو شرابی به عاشقان پیمود                               که عشق بی خبر افتاد و عقل بی علم شد 
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز