2733
2734
عنوان

تو خیابون زدم تو گوش پسره ی عوضیییی😓😶

| مشاهده متن کامل بحث + 3195 بازدید | 100 پست

خوب کاری کردی

یه بارم من و خالم اینا تو بازار بودیم یکی اذیت خالم کرد خالمم انقد محکم زد تو گوشه پسره که کل بازار صداش پیچید بعد پسره می‌گفت جرات داری بیا بیرون همون موقع هم پسر خالم یه کمربند گرفته بود بعد خالم کمرو ازش گرفت پیچید دور دستش می‌گفت من میام بیرون تو هم بیا ببینم خونت ریخته میشه یا نه اصلا یه اوضاعی بود اون روز آخرشم مثه سگ فرار کرد 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

من‌واسم پیش اومده ولی انقد شوک زده شدم و قفل کردم ک اصن نمیدونستم باید چیکار کنم اصن صدام‌درنمیومد مغزم فرمان نمیداد

فقط 5 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
تیکر هدفمه حامله نیستم.تویی که داری این امضا رو میبینی...آره خود تو   یه لبخند گشاد بزن اینجوری  آفرین الاان خوشگل شدی   دیگه نشینی غصه بخوریا همه چی درست میشه...   
بعد مامانمم یکم فهمیده بود داشت فوشش میداد دستشو گرفتم زود کشیدمش اونور رفتیم  اخه شهرمون کوچی ...

نه ، وگرنه محدودت میکنه

 ح‍‌س‍ م‍‌ی‍‌ک‍ن‍‌م #گ‍‌م ش‍‌دمام‍‌ا ت‍‌ل‍‌خ‌ت‍‌ر از‍ او‍‌‍ن ک‍‌س‍‌ی #د‍‌ن‍‌ب‍‌ال‍‌م ن‍‌م‍‌ی‍‌گ‍‌رد‍ه....:)
2731
بعد مامانمم یکم فهمیده بود داشت فوشش میداد دستشو گرفتم زود کشیدمش اونور رفتیم  اخه شهرمون کوچی ...

نه لزومی نداره.. اگر هم چیزی به گوشش رسید، بگو چیز مهمی نبود که بخوام بهت بگم، پسره مزاحم شده بود، جوابشو دادم تمام 

نگو من یه بار رفتم بازار خیلی شلوغ بود فکر کنم دم عید بود منم تازه کلاس دفاع شخصی رفته بودم .بعد یه پسر پشت سرم نیومد .هی یه چیزی می خورد به با سنم 

بعد من هی عصبی میشدم .یهو برگشتم یه کف گرگی وحشتناک زدم بهش 

بعد دیدم بیچاره یه گونی دستش بود .بینی ش خون اومد ولی بیچاره چیزی نگفت 

بعد همون بیچاره چند سال بعد پسر عمو شوهرم از آب اومد 

این اتفاق برای چند سال قبل ازدواج ه

شما و اسی  خوب کاری کردید. بدتر باید می‌کردید.

افرین

 رفتار من انعکاس لیاقت شماست:)‌‌‌‌‌‌                            .من تاریکیای روحشو دیدم فهمیدم مشکی رنگ مورد علاقمه>>>>>  خودمو دوست دارم چون اولین قانون زندگیم برای پیشرفت اینه که اول خودمو دوست داشته باشم ، خودمو دوست دارم با اخلاق تندم .. با بی حوصلگیم ، با سختگیریم.. خودمو دوست دارم چون انقد قویم که بادی به هر جهت نباشم  😉 با بالا رفتن سن هیچ تاثیری در سطح شعور ندارع، نهایتا یه بیشعور پیر میشی که فکر می‌کنی هر چیزی که میگی بقیه باید به خاطر سنت قبول کنن و احترام بزارن! طبیعت هوشمنده♻️  *درخواست ندین قبول نمیکنم 
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز