2733
2734


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731

بستگی ب حال و احوال روحیم داره اکثر مواقع میخندم و جواب میدم گاهی هم سکوت میکنم و دوروز قبل پریودی یاهم تو پریود با تندی جوابشو میدم

سالها دویدم ولی به مقصد نرسیدم ..... برای همه منتظرها و من دعاکنید ....

با سکوت و لبخند نگاش میکنم.  ولی توی ذهنم آهنگ مورد علاقمو پلی میکنم و اصلا گوش نمیدم اون چی میگه.  در آخر هم سرمو به نشونه ی موافقت تکون میدم که فکر کنه متحول شدم😁

✍🏻هرچی که بوده و هست با یک رویا شروع شده💜
2740

مادرشوهرم فوت کرده اصلا گیر نمیداد خدابیامرز یکی دوبار پیش اومد ساکت وایستادم 

عوضش شش تا برادرشوهر نره غول و عوضی دارم اندازه بیست تا مادرشوهر و جاری و خواهرشوهر اذیت میکنن 

قبلنا که بچه بودم عصبی میشدم چشام پر اشک میشد اخم میکردم 

تا اینکه هرچی گفتن خودمو به نشنیدن زدم و نهایت یه لبخند ملیح دیگه سه چهارساله زر زر نمیکنن فهمیدن به تخمدانمم نیست حرفاشون 

حرفای تکراری بزنه...خرافاتی باشه و همش بگه چی بخورید چکار کنید چکار نکنید و همش نصیحتتون کنه که چرا ...

هرموقع محترمانه جوابشو بده بگو اینجوری راحت بودم ،اینجوری حالم بهتربود،این مدلی صلاح دونستیم وباخنده بگومادیگه بزرگ شدیم شمانگران نباشین،براخرافی بودنشم یه چن تاچیزم تو تعریف کن که پراش بریزه دیگه دیدی بازم ادامه میده به شوهرت بگوباهاش بحرفه فقط تهاجمی رفتارنکن 

تا حالا پیش نیومده با مادرشوهرم بحث کنیم حد و حدود خودمون رو می دونیم ولی طبق گذشته و با توجه به اخلاقم جواب میدم با عصبانیت و نهاااایت رک بودن تو زندگی سابقم با مادرشوهرم خیلی دعوام می شد چون دخالت می کرد عیب پسر خودش رو قبول نداشت برعکس شوهرش که پشت من بود همیشه.

فقط 21 هفته به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
🤍برای با تو بودن هزاران سال هم کم است،زودگذر است،چه رسد به این عمر فانی ما،کاش خدا بیاید و وعده ی جهان دیگری را بدهد که زمان در آن معنایی نداشته باشد و بتوان دوباره در کنار تو،دم به دم با تو رسمِ عاشقی آموخت....🤍//از تماااام شیرین زبونیا،اولین قدمی که بر می داره،حسِ خوب اولین بار که بابا و مامان می گه،اولین باری که دندون در میاره،اولین باری که میره مدرسه و چشم می دوزی به پشت سرش و فقط نگاهش می کنی می گذرم و می گم حسِ خوب پدر و مادر شدن وقتیه که پسر یا دخترت بدونه که می تونه راجع به همه چیز باهات حرف بزنه،بدون ترس،بدون دلهره،بدون خجالت و بدون نگرانی........................//در انتظار دو تا دخمل فسقل تو راهی//کل آب اقیانوس نمی تواند یک قایق را غرق کند،مگر آن که خود قایق سوراخ باشد!//حسِ خوب مثل زمانی که بهاره و صبح زود یهو از خواب بیدار میشی پنجره رو باز می کنی یه باد خنکککک میاد و زود میری دوباره زیر پتو😆مثل خوابیدن زیر کولر با پتو🤣یا حس خنکی آب دریای خزر وقتی می خوره به پاهات🌊یا شایدم بوی دور گردن نوزادی که شیر مادرش رو می خوره😍چایی که دم کرده ای و خستگی روزت رو می شوره و می بره☕و....از کوچیک ترین و عادی ترین اتفاقات اطرافمون لذت ببریم....شاید هیچ وقت خوشیای بزرگ نصیب ما آدمای عادی نشن ولی خوشیای کوچیک چی!!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز