سلام
امروز مادرشوهرم هی زنگ میزد که کجایی میخوام شب بیام خونتون
منم دکتر بودم گفتم دکترم گفت رفتی خونه زنگ بزن بیام گفتم باشه
یکم دکترم طول کشید بهش زنگ زدم که دکترم یکم طول کشیده رسیدم خونه بهت زنگ میزنم بیای
بعد ساعت ده ونیم اومدم خونه زنگ زدم بهش که خونه ام گفت باشه الان میام
شوهرم شبکاره منم خیلی خسته ام میخوام بخوابم تا الان نیومد نه در رو قفل کردم نه چیزی واقعا موندم چیکار کنم
بعد یه چیزی خونشون یه کوچه پایین تره اصلا برام عجیبه برا چی میخواد بیاد شب رو اینجا بمونه
به نظرتون چیکار کنم در رو قفل کنم بخوابم یا منتظر بمونم