ما از زیارت اومده بودیم رفتیم خونه مادرشوهر،زیارت قبول نگفت هیچی
کلی حرف برگشت بهمون گفت،گفت چرا اینقدر دیر اومدید نمیومدید اصلا
منو همسرم هیچی بهش نگفتیم نشستیم،برگشت بهمون گفت چایی میخورید؟ما هم گفتیم نه
بعدش ناهار گذاشته بود گفت چایی نخوردید ناهار نمیخورید هم خودتون میدونید.
اخه این چه طرز رفتار با زائرای امام حسینه؟؟
بعدش ما خدافظی کردیم رفتیم شوهرم در خونه رو بست،زنگ زده میگه فاطمه سادات درو از عصبانیت محکم کوبید😞درحالیکه شوهر بسته بود…
چیکار کنم الان قهر کنم نکنم نمیدونم….شما بگید چیکار کنم