من باردار بودم اولین بارداریم دوقلو بود
رقته بودم مسجد واسه عزاداری محرم
یکی از فامیلای دور روبروم نشسته بود بهم خیره شده بود هی سرشو به یه سرف خم میکرد جابجا میشد ولی چشم ازم بر نمیداشت
مثل بچه ای که کار بد کرده چطور بهش نگاه میکنی تا متوجه بشه اشتباه کرده اونطوری
دختر خودش دوبار جدا شده بود
یعنی انگار من مقصر بودم یه جوری با انرژی منفی نگام میکرد
بعد بلند شد رفت بیرون
بعد ها به مادرم گفته بود حالم بد شد رفتم تو ماشین دراز کشیدم
من با وجودیکه مشکل خاصی نداشتم مشکلاتی پیش اومد و زایمان زودرس گرفتم
نمیگم شاید اون تنها دلیل نبود چون مسائل دیگه هم بود مثل اون
اما بی اثر نبود مطمئنم