دوسه ماه پیش خونه مادرشوهرم مراسم بود همسایه های مادرشوهرم که ندیده بودنم برا اولین بار منو دیدن
بلافاصله بعد مراسم من از پله افتادم و مهره کمرم شکست و تا یه ماه زمین گیر شدم ، الان که بهتر شدم پریروز رفتم عروسی درجه یک ترین لباسا و طلا ها مو پوشیدم آرایش خوشگل کردم که بعد دوسال اولین بار برم جشن(آخه تو این دوسال دوتا جوون مون فوت کردن عزادار بودیم)
خلاصه انقدر رقصیدم عشق و حال کردم همه فقط چششون رو من بود ، برگشتم خونه با همسرم دعوام شد سردرد شدید گرفتم الانم باهم قهریم رفته خونه مامانش منم روز جمعه ای افسرده و تنها نشستم نمیدونم چیکار کنم ،
من تجربه های زیاد از چشم خوردن دارم اما عبرت نمیشه برام که لباس خوب طلای خوب نپوشم واسه خونه زندگیم وسلیه نخرم اخه احساس خوبی با اینکارا پیدا میکنم تنها دلخوشیم همینان