2777
2789
عنوان

کیا پیشی خونگی دارن

96 بازدید | 8 پست

میگن فقط پیشی های نر بیشتر بقلین اما من پیشی ماده دیدم که بقلی و مهربونه پیشی شما نره یا ماده واین که بقلی هست ؟ چند وقته به سرپرستی گرفتین راضی هستین؟

یه دختر پر انرژی مغرور فروردینی🤪🤪روانشناس هستم👸👸یه پاترهد و استاروارزفن .عاشق فیلم و کتابم. Albus:Lily, after all this time? severus: Always 

یدونه تو خیابون پیدا کردم مادرش تصادف کرده بود مادس خیلی قشنگه

ملورین بابا❤️ دخترم چشمای معصوم تو رو نمیزارم کسی از من بگیره تو دلیل این نفس کشیدنی تو نباشی دل من هی میگیره توی این شبای بی ستارگی تو برام ستاره ای خوب میدونی کاری کردی که بخندم با نگات تو برام بخند تا هرجا میتونی تو برام معنی زنده بودنی تو رو تا ابد تو قلبم میزارم تو دلیل این نفس کشیدنی عشق من تویی که با هر نفست انگاری صاحب خوشبختی منم دخترم با تو قشنگه زندگی وقتی باشی دل به دریا میزنم❤️

من میخوام داشته باشم شوهرم مخالفه. خیلی گوگولین آخه

مامانمم تا شنید جییییغ 



میگه گربه اگر بمیری چشاتو در میاره میخوره. مخالفش بودم تا اینکه خبرو دیدم تو خارچ یه خانوم 37 ساله میره رو چارپایه میفته نمیدونم بیهوش میشه یا میمیره ولی گربش تو اون فاصله چشماشو در میاره میخوره. میگه گربه بی صفته 

لطفا به نیت حاجتم صلوات یا حمد میفرستید.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

خب اینطوری یعنی توخوابم امنیت نداری نمیشه ک

نمیدونم والا

سرچ کن زنی 38 ساله که گربه اش چشمانش را خورد برات میاره بالا فک کنم 

لطفا به نیت حاجتم صلوات یا حمد میفرستید.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

نمیدونم والا سرچ کن زنی 38 ساله که گربه اش چشمانش را خورد برات میاره بالا فک کنم 

خانومی رو میشناسم شبا با گربه های می خوابه سالمن هست این حرفا چیه بعد وقتی بمیریم دور از جونمون گربمون بخورتمون بهتره تا مورچه ها بخورنمون 

یه دختر پر انرژی مغرور فروردینی🤪🤪روانشناس هستم👸👸یه پاترهد و استاروارزفن .عاشق فیلم و کتابم. Albus:Lily, after all this time? severus: Always 
خب اینطوری یعنی توخوابم امنیت نداری نمیشه ک

نه اینطوری نیستش وقتی آدم بمیره گربه بخوره که بهتره تا مورچه ها ولی وقتی زنده باشی چرا باید این کارو بکنه من خیلی دوستشون دارم خانومی ر. میشناسم که شبا پیش گربه های می خوابه چرا چشمای اونو نمی خورن

یه دختر پر انرژی مغرور فروردینی🤪🤪روانشناس هستم👸👸یه پاترهد و استاروارزفن .عاشق فیلم و کتابم. Albus:Lily, after all this time? severus: Always 
نمیدونم والا سرچ کن زنی 38 ساله که گربه اش چشمانش را خورد برات میاره بالا فک کنم 

سرچ کن گربه ای که جان نوزاد رها شده را نجات داد یه بچه رو تو سرما گذاشته بودن سر راه پیشی می‌ره تو جعبه می خوابه پیش نوزاد نوزاد زنده می مونه و نمی می‌ره و یه مرده یه پیشی ما بینا به سرپرستی میگیره اسمش هومر میشه شب که دزد میاد خونه رو بزنه مرده خواب بوده گریس می پره سر دزده آنقدر چنگ می زند تا دزده فرار می کنه اینام تو اینترنت هست سرچ کن

یه دختر پر انرژی مغرور فروردینی🤪🤪روانشناس هستم👸👸یه پاترهد و استاروارزفن .عاشق فیلم و کتابم. Albus:Lily, after all this time? severus: Always 
سرچ کن گربه ای که جان نوزاد رها شده را نجات داد یه بچه رو تو سرما گذاشته بودن سر راه پیشی می‌ره تو ج ...

اوخی😍

لطفا به نیت حاجتم صلوات یا حمد میفرستید.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792