یه روزی حوالی لرستان یه چوپون دیدم با خودش هعی یه بیت شعر میخوند از اون روز تا الان که 12 سال میگذره هرکس میگه یه شعر ناب و خاص بگو همینو میخونم
از خدا کِردُم طلب میشُم بزایه
بَرِه شه نذری کنُم یارُم بیایه
چطور میشه که یه چوپان که تنها داراییش یه میش هست از خدا طلب میکنه که میش بزاد و اون رو نذر میکنه تا یارش بیاد
عرفان صدکلاس تحصیلات نمیخواد دله دلی باشیم 💛
🦋🍃#
ســخــݩــےازڋیــآږڋݪــ#
حیرانخاتون#