2777
2789
عنوان

خوابیده‌بود🦋🍃

105 بازدید | 1 پست

رفته بودم  سوی قبرستان شهر

هر که را دیدم سوا خوابیده بود

در کنار یکدگر  ریز و درشت

هر کسی در زیر پا خوابیده بود

خاک بر سر بود در گل هر کسی

بی غذا و بی هوا خوابیده بود

دلبر از عاشق جدا خوابیده و

عاشق از دلبر جدا خوابیده بود

پهلوانی با همه کوپال و یال

بی توان و ادعا خوابیده بود

آنکه دورش بود ده ها پاچه خوار

زیر گل در انزوا خوابیده بود

قلدری که حق ما را خورده بود

مرده با نفرین ما خوابیده بود

آنکه جر می داد خود را با صداش

زیر سنگی بی صدا خوابیده بود

یا فقیری مرده بود از گشنگی

در کنار اغنیا خوابیده بود

آنکه می چربید نازش در جهان

بی لحاف و متکا خوابیده بود

سوختم وقتی که دیدم تاجری

در کنار یک گدا خوابیده بود

با همه مال و منالش طفلکی

مثل آن یک لا قبا خوابیده بود

ظالم و مظلوم هم در یک ردیف

رعیتی با کدخدا خوابیده بود

زور می زد آنکه عمری در معاش

ساکت و بی اشتها خوابیده بود

دوست با دشمن همه در زیر خاک

با غریبی آشنا خوابیده بود

حاکمی که امر دایم می نمود

زیر گل بی اعتنا خوابیده بود

دختری که از همه دل می ربود

در کنار مورها خوابیده بود

آنکه عمری حق و ناحق می گرفت

رشوه و مال ربا خوابیده بود

سارقی که مال مردم می ربود

دست خالی در عزا خوابیده بود

پس دو دستی بر سر خود کوفتم

چونکه دیدم هر که را خوابیده بود

گوشه ای دیدم فهندژ هم غریب

توی قبری بی نوا خوابیده بود


🦋🍃#

ســخــݩــےازڋیــآږڋݪــ#

حیران‌خاتون#  

شهر از صدا پر است ولی از سخن تهی 🦋🍃 مبتلایم به هنر تدریس 🫰🏻https://abzarek.ir/service-p/msg/2254075

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز