من همش خونه ام فقط یه پارک سر خیابونمون هست جدیداگاهی دخترم میبرم بازی کنه خودمم یکم حالم بهتر میشه 27 سالمه بعد الان مامانم زنگ زد کجایی گفتم دخترم اوردم پارک یکم بازی کنه گفت وای این وقت ظهر زود برگرد خونه معتادی یکی بهت تیکه بندازه نرو دیگه بهم بدجور برخورد گفتم مگه من بچه ام من هرروز میارمش هیچی نمیشه قهر کرد گوشی قطع کرد همیشه همینه تو همه کارای من دخالت میکنه ابجیم مجرده ماشینم زیرپاشه همه جا تو شهر شلوغ هم تنها میره هجدع سالشع مامانم هیچی بهش نمیگه به من با این سنم گیر میده چجوری باهاش رفتار کنم از این به بعد
دیگه متاهلی به شوهرت مربوطه نه مادرت
😐😐😐
مادر است دیگر
مثل خواهر منه دقیقا😐
شاید رو تو حساس تره،،،منم رو دختر بزرگم حساس ترم ❤
من جای شما باشم میگم حواست به دختر تو خونت باشه دیگه از من گذشته
اگر قراره کسی هم حواسش به من باشه اون شوهرمه نه شما
حق باهات هست ها ولی دلخوری نداره اونم نگرانه چون بچه کوچیک داری وگرنه اگه گیر بود به آبجیتم گیر میداد
الانم که سر ظهر نیست بازم بسته به شهر و محلتون داره
نگرانته همین
ولش کن ناراحت نباش
قصدش دخالت نیست..فقط نگرانه که اتفاق بدی برات نیفته.براش خیلی مهمی.
برای اینکه تو کارت دخالت نکنه
سعی کن ایشون کمتر در جریان کارهات باشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
