خطاب به مردی که امروز از من خواست عشق ممنوعه او باشم
من یک زنم
زنی متعهد به عشقی چندین ساله
من یک زنم
زنی متعهد به زنی هم نوع خودم
تو امروز در من چه دیدی که بیشرمانه از من خواستی مقدساتم را نادیده بگیرم
چرا فکر کردی اگر تو دلت برای زنی که با عشق منتظرت هست نمیسوزد من هم باید مثل تو فکر کنم
من یک زنم درست است که از نظر تو بیوه هستم اما من هر لحظه و هر جا حضور همدمم را احساس میکنم حتی نگاهش را
من حتی نگاه زنی که چشم به راه نگاه وقیحانه تو هست را هم احساس میکنم
من یک مادرم متعهد به عشقی ابدی
متعهد به نگاه منتظر جگرگوشه هایم
متنفر از نگاه بی شرم تو
من یک زنم شاید کاری انجام بدم که از نظر تو بی کلاس و خز هست اما برای من شرافت هست
من یک زنم و تا زمانی که قدرت داشته باشم زنانه میجنگم شرافتمندانه زندگی میکنم تا روزی که به همسرم دوباره بپیوندم و با سربلندی به چشمانش نگاه کنم و بگویم میان این همه گرگ یادگارهایت را نگه داشتم هر چند تو با نگاهی تحقیر آمیز و کلامی توهین آمیز دل من را بشکنی
شاید تو هیچ وقت مفهوم اجبار را نفهمیده باشی
ولی من از سر اجبار برای تو کار میکنم
از واژه های مسخره ای که به کار میبری خجالت میکشم اما خودم را به نفهمی میزنم اشکالی ندارد تو فکر کن من نفهمیدم
اما من یک زنم و زنانه پای تهعد به همسری که آسمانی شده و زنان همجنس خودم میمانم.....