معلم بد

ب خاطر ی حرف ساده از کلاس بیرونم کرد و من التماسش میکردم جلوی بچه های دیگه. اما اون منو میکشید. کلاس سوم بودم.

خدالعنتش کنه.

یه بار تو دوران مجازی قرار شد نمرات ماهانه‌مونو معلممون بذاره تو گروه ببینیم. معلممون تا اون زمان ۲ تا امتحان گرفته بود.

دیدیم تو نمرات علاوه بر ۲ امتحان، نوشته نمرات امتحان سوم!!!!

بعد اونجا بهم نمرۀ خیلی کمی داده بود. فکر کنم از ۱۵، بهم ۱۲ داده بود!! درحالی که امتحانی نگرفته بود!😂😂😂

کلا این معلممون یه جوری بود. حالا نمیخوام از کلمات بد در توصیفش استفاده کنم.

بهش پیام دادم ماجرا رو گفتم. اونم گفت عزیزکم ببین واسه یه نمرۀ بد که من معدلتو خراب نمیکنم، تو اصلا نگران نباش و این حرفا!😂 هنوز داشت منم میذاشت! وقتی امتحانی نگرفتی و نمره از خودت گذاشتی این کارا دیگه چیه؟ نگو از کلاس دیگه امتحان گرفته، نمره‌شو واسه ما گذاشته!😳 آخه من نمیدونم چطور اون نمراتو واسه ما گذاشته؟ آخه مگه از روی اسم نمراتو وارد نمیکنن؟😂

هیچی‌دیگه آخرشم قبول نکرد!

خاطراتم زیاده چند تاشو میگم.

یه معلم داشتیم، اوایل خیلییییییی مهربون بود و همۀ بچه‌ها عاشقش بودن. این دخترش تو تیزهوشان بود و همسن ما بود.

خلاصه ترم اول تموم شد و کارنامه‌ها رو دادن. تو کلاس ما من و دو سه نفر دیگه معدلمون ۲۰ شده بود. وقتی اومد کلاس ما ازمون پرسید معدلاتون چنده و ... . از بدو ورودش به کلاس معلوم بود یه چیزیش هست. ما معدلامونو گفتیم. بعد شروع کرد از دخترش گفت که به خاطر درس‌هایی مثل دینی و ... معدلش پایین اومده و ۲۰ نیست. از اون موقع مثل بچه‌ها حسادت کرد به ما! آخه مگه تقصیر ماست دخترت ۲۰ نگرفته؟‌ به ما چه؟ از اون موقع دمار از روزگارمون درآورد. اذیتمون میکرد، گیرهای الکی میداد، بد اخلاق شده بود، خودشم رسما سواد نداشت!‌خیلی چیزها رو اشتباه می‌گفت. اصلا خیلی بد بود. همه رو از خودش زده کرد.

یه روز باز تو دوران مجازی، اینطور شد که یه زنگمون تک زنگ بود. اولین بار که اول سال معلما اومدن، اینا با هم هماهنگ نکرده بودن تک زنگ اول کدوم بیاد، دوم کدوم (یکیش همین معلمه بود که از خودش نمره گذاشته بود.). خلاصه هر دو تا اومدن و فکر کنم هر دوشون جلسۀ اول یا دوم امتحان گرفتن. بعد اینا هر دو با هم اومده بودن و تو شاد هر کدوم تو گروه خودش داشت جولان میداد. هی میگفتیم خانم آخه نمیشه که ما الان تو هر دو تا کلاس باشیم! نمیشه که دو تا امتحان همزمام بدیم! اما گوششون بدهکار نبودیم، قشنگ چند جلسه‌ای با هم کلاس برگزار کردن و با هم امتحان گرفتن، تو یک زمان!!!!! یعنی رسما میمردیم. خیلی بد یود!

تو همین دوران مجازی باز، یه معلممون موقع امتحان به زمان خیلی حساس بود. زمان کمی هم واسه امتحان در نظر میگرفت که تقلب نکنیم. اونم خیلی بد بود. استرس خیلی زیادی میکشیدم تا سر موقع تموم کنم و یه وقت اینترنت نره. حتی یه دقیقه هم از زمان تعیین شده دیرتر میفرستادیم تصحیح نمیکرد. چای خدا، خیلی بد بود!

کلا دوران مجازی بزام پره از خاطرات بد.

دوران غیرمجازیم انقدر فشار درس‌ها زیاد بود که باز هم خیلی سخت بود. واسه همون از مدرسه متنفرم.