تقریبا یه سال و خورده ایه که امیدی به زندگی ندارم
از مرگم میترسم،دلم میخواد محو و نابود بشم نه اینکه بمیرم
مردن دردسر داره،زندگی هم خستم کرده
مشکلاتی که دارم دیگه درست بشو نیستن مگر اینکه از اول به دنیا بیام،دیکه هیچ امیدی ندارم
از زندگیم،از ظاهر ماز باطنم از همه چی مربوط به خودم متنفرم
هیچ دلیلی برای زندگی کردن ندارم جز خانوادم
هیچ هدفی،هیچ امیدی،هیچی از زندگی نمیخوام
نمیدونم چیکار کنم،حس میکنم احساسم هیچوقت تغییر نمیکنه،اینطوری هم نمیشه زندگیکرد
دیگه نمیتونم خودمو تحمل کنم
انقدر از خودم بدم میاد که حتی نمیخوام تلاشی کنم تا خودمو به موفقیت و جایگاه خوب برسونم
نمیخوام هیچکاری بکنم
کاش حداقل یکم جرئت داشتم که همه چیو تموم کنم