سلام وقت همگی بخیر
مشکلی که این روزا دارم اینه که من یه دختر دارم که سنش ۵ سال نیم هست
مدرک تحصیلی فوق لیسانس یکی از بهترین دانشگاه های تهران هستش با معدل خیلی عالی
الان که میخوام برای ازمون استخدامی آموزش و پرورش بخونم دخترم اصلا اجازه نمیده من بشینم و تمرکز کنم و درس بخونم و از این بابت به شدت ناراحتم که چرا با توجه موقعیتی که دارم باید خونه بشینم و نتونم تووی اجتماع فعالیت کنم چون اصلا یکی از دلایلی که درس خوندم برای سرکار رفتن بوده یعنی نتیجه اونهمه تلاش هیچی....
منم امیر کبیر خوندم اصلا وقت نمیکنم یه کار برای خودم بکنم
شبا بعد خواب یا صبح زود قبل بیدار شدن دخترتون بخونید عزیزم
چند سال از درس دور بودید؟ چرا بعد اینکه بچتون پنج سالش شد یادتون افتاد؟ الان شاید سخت باشه بعد چند سال دوری درس
باید بچه دارشدنی فکرشو میکردی
یا پرستار بگیر
یا بذارش مهد
یا نرو سرکار
یا بذار پیش مادر و خواهرت
بچه ها صبح ها معمولا میخوابن زودتر پاشو بخون.تو این سن مگه پیش ۱ نمیرن؟بفرستش مهد ،هم اون یه چیزی یاد بگیره هم تو وقت آزاد داشته باشی.
اگه هدفت همین بود که نباید بچه میاوردی الآنم میتونی پرستار بگیری یا مادری مادر شوهری جایی خونشون بذاری
ولی خب سخته واسه اون بچه باید با برنامه ریزی زندگی می کردی
صبح خیلی زود مثلا ۵ بیدار شو و بخون
اون ۵سالشه الان نباید پیش دبستانی باشه؟
منم با بچه کوچیک درس خوندم یه ساعت درس میخوندم یه ساعت بازی می کردیم اینطوری اجازه میداد درس بخونم
مگه پیش دبستانی نمیره؟ وقتی نیست بخون.
با احترام زیاد اما اصلا این حرف رو قبول ندارم
متاسفانه کسی رو تهران ندارم که ازشون نگهداری کنم
من ۵ سال و نیم تمام وقت کنار دخترم بودم ولی خب به نظرم یه بچه پنج سال و نیمه دیگه باید بتونه خودش بازی کنه و .....
من مادرم وقتی من ۵ سالم بود ، خواهرم ۱۰ سالش بود و برادرم ۱۵ سالش برای کارشناسی ارشد پرستاری خوندن ، دانشگاه تهران.
بهترین چیز مدیریته . من که دائما خونه مامان بزرگم بودم ، خواهر و برادرمم درسشون با پدرم بود و از لحاظ غذا و اینا مادربزرگم آماده میکردن . یکم سخته ولی شدنیه. البته نه من نه خواهر برادرم اصلا شیطون نبودیم ، اذیت نمیکردیم و اینا.
