بیام از اونجایی شروع کنم که اومدم اینجایی که هستم ،یه مدت بود از یه کوچه رد میشدم ،بعد از یه مدت با یه فرد به اسم همون کوچه آشنا شدم و ارتباط گرفتم ،زمان گذشت و گذشت ،تا با آدمایی رو به رو شدم که هم اسم اون بودن و دارن زیاد میشن ،کار خدا رو ،نه اسمش و نه فامیلیش چیز روتینیه که بگم همه جا هست ولی هر جایی که میرم و هر چیزی که میشه تهش به اون میرسم ،خیلی مسخره ست،حالا باز اسمشو فاکتور میگیرم ولی آخه فامیلیش 🤦🏻♀️😑 ...تا بخوام بهش فکر نکنم،مواجه میشم با کلی چیز که منو یاد اون بندازه ...باز خداروشکر تو یه کلاس نیستیم که داریم مشترک ولی همو نمیبینیم وگرنه میشد آینه دق من ،هر چند بازم امکان رو به رو شدن با همو داریم تا سالها ...چی میشد من علاقه مند نمیشدم بهش ؟
از علاقه ی یک طرفه متنفرم 😑