از اون خونه بلتد شو برو توان هر سری اسفند دود کن تو اسفند پوست پیاز با سیر بریز دود کن روش چهارقل ا ...
چشم مهربونم انجام میدم آخه اونجا خونه پدر بزرگمه و مادرم زندگی میکنه منم به خاطر همین چیزا انرژی منفی میگرفتم یه اتاق اجاره کردم جدا زندگی کردم بقدری سخت بود اوایل خدا لعنتشون کنه باعث زندگی کسی میشن دست کلا درد نکنه عزیزم ولی از دیشب اونجام دیدم دم در اینطور شده دوباره
اره میدونم اگه مال خودشون بود مثلاً مرتبط به زندگی من نبود بمنچه اما میارن میریزن دم خونه ما خوب معلومه برا ما کردن دیگه کاغذشم با زعفران رنگ پس داده بود انکار به چیزایی روش نوشته بود هر دوروزه یبار این کارو میکنم بخدا تا برام خواستگار پیدا میشه بدو بدو اینا دم درمون میریزن بعد اصلا خواستگار میره بعدم میگه من عاشقت بودما اما اون موقع انگار جن زده میشه اینقد دلم گرفته بعد یبار تو جوراب سیاه پنج تا کاغذ تو هم با یه تیکه آهن روی بالا پشت بودم پیدا کردیم
بخدا من چند روز یبار میرم سمت مامانم سردرد میگیرم اونجا اوایل دختر همسایه روبرو میومد تو خونه چون دو طبقه بالاش خالم میشینه یبار دیدم زیر فرش رفته داره دنبال چیزی انگار میکرده گفتم چیزی گم کردی هول شد گفت نه فکر کردم مارمولکه بعدا دیدم رفته گلدون وسط راهرو هی داره زیرورو رو میکنه گفتم مارمولکو پیدا نکردی هنوز اینقدر هم پرو بود با یه بدبختی پاشو بریدم
بود دیگه کاغذ دعا توی یه نایلون بود این همیشه میومد موققع نذری یا مراسم ختم بعد میگفت همیشه ایشالا بمیرید بیایم غذا بخوریم یبار منم دعوام شد باهاش از اون موقع نذاشتم بیاد خونمون میندازه پشت بوم یا دم در