دختر خوبی ام نی نی یار تعلیق نکن درخواست دوستی آقایون ممنوع حالا هی درخواست بدین وقتی رد شد ببینین وقتی که بچه بودم فکر میکردم که تنها چیزی که خوشبختی میاره پول هست اما بعد فهمیدم که نه سلامتی جای خود پول هم جای خود هرچیزی جای خودش رو داره پس ناشکر نباشیم زمانی شیطون ترین دختر توی دنیا بودم که از در بیرونش میکردن از پنجره میومد داخل یادش بخیر یه بار حتی تو نوشابه تو لیوان دوستم نمک ریختم ولی اونم تلافی کرد و ریخت رو سرم دختر مهربونی هستم و زود صمیمی میشم ولی وقتی که بفهمم کسی داره ازم سوءاستفاده میکنه دیگه اون آدم قبلی نیستم و نشونش میدم که با کی طرفهساعت ۹شب تبدیل به زامبی میشم و هیچکس نمیتونه آرومم کنه و از دستم در بره .یه روز که بیرون رفتم دوستم رو دیدم که داشت با خودش حرف میزد بعد فهمیدم نه اون داره با عروسک تو ویترین مغازه حرف میزنه
دختر خوبی ام نی نی یار تعلیق نکن درخواست دوستی آقایون ممنوع حالا هی درخواست بدین وقتی رد شد ببینین وقتی که بچه بودم فکر میکردم که تنها چیزی که خوشبختی میاره پول هست اما بعد فهمیدم که نه سلامتی جای خود پول هم جای خود هرچیزی جای خودش رو داره پس ناشکر نباشیم زمانی شیطون ترین دختر توی دنیا بودم که از در بیرونش میکردن از پنجره میومد داخل یادش بخیر یه بار حتی تو نوشابه تو لیوان دوستم نمک ریختم ولی اونم تلافی کرد و ریخت رو سرم دختر مهربونی هستم و زود صمیمی میشم ولی وقتی که بفهمم کسی داره ازم سوءاستفاده میکنه دیگه اون آدم قبلی نیستم و نشونش میدم که با کی طرفهساعت ۹شب تبدیل به زامبی میشم و هیچکس نمیتونه آرومم کنه و از دستم در بره .یه روز که بیرون رفتم دوستم رو دیدم که داشت با خودش حرف میزد بعد فهمیدم نه اون داره با عروسک تو ویترین مغازه حرف میزنه
وایی دقیقا سوال منم بود چی شد کیک درست کرد یا نه از صب فکرم درگیرشه
منن همینطور میگم فقط یه وقت کیک درست نکرده باشه گرفتار بشه
دختر خوبی ام نی نی یار تعلیق نکن درخواست دوستی آقایون ممنوع حالا هی درخواست بدین وقتی رد شد ببینین وقتی که بچه بودم فکر میکردم که تنها چیزی که خوشبختی میاره پول هست اما بعد فهمیدم که نه سلامتی جای خود پول هم جای خود هرچیزی جای خودش رو داره پس ناشکر نباشیم زمانی شیطون ترین دختر توی دنیا بودم که از در بیرونش میکردن از پنجره میومد داخل یادش بخیر یه بار حتی تو نوشابه تو لیوان دوستم نمک ریختم ولی اونم تلافی کرد و ریخت رو سرم دختر مهربونی هستم و زود صمیمی میشم ولی وقتی که بفهمم کسی داره ازم سوءاستفاده میکنه دیگه اون آدم قبلی نیستم و نشونش میدم که با کی طرفهساعت ۹شب تبدیل به زامبی میشم و هیچکس نمیتونه آرومم کنه و از دستم در بره .یه روز که بیرون رفتم دوستم رو دیدم که داشت با خودش حرف میزد بعد فهمیدم نه اون داره با عروسک تو ویترین مغازه حرف میزنه
حالا یه کیک این همه اه و ناله نداشت اگه پولش میگرفت که بهتر خواهرشوهرش یه منبع درامدم براش درست کرد ممکنهوالدین اون مدرسه از کارش خوششون بیاد وتبلیغ کارش شه
از ما بپرس ک بگوییم درد چیست مشتی صغیر مصلحت عام میکنند🤍 ترومای من این بود ک باید از خودم در برابر کسایی دفاع میکردم ک قرار بود مراقب من باشند
حالا یه کیک این همه اه و ناله نداشت اگه پولش میگرفت که بهتر خواهرشوهرش یه منبع درامدم براش درست کرد ...
آره اینم خوب میشد
دختر خوبی ام نی نی یار تعلیق نکن درخواست دوستی آقایون ممنوع حالا هی درخواست بدین وقتی رد شد ببینین وقتی که بچه بودم فکر میکردم که تنها چیزی که خوشبختی میاره پول هست اما بعد فهمیدم که نه سلامتی جای خود پول هم جای خود هرچیزی جای خودش رو داره پس ناشکر نباشیم زمانی شیطون ترین دختر توی دنیا بودم که از در بیرونش میکردن از پنجره میومد داخل یادش بخیر یه بار حتی تو نوشابه تو لیوان دوستم نمک ریختم ولی اونم تلافی کرد و ریخت رو سرم دختر مهربونی هستم و زود صمیمی میشم ولی وقتی که بفهمم کسی داره ازم سوءاستفاده میکنه دیگه اون آدم قبلی نیستم و نشونش میدم که با کی طرفهساعت ۹شب تبدیل به زامبی میشم و هیچکس نمیتونه آرومم کنه و از دستم در بره .یه روز که بیرون رفتم دوستم رو دیدم که داشت با خودش حرف میزد بعد فهمیدم نه اون داره با عروسک تو ویترین مغازه حرف میزنه
دختر خوبی ام نی نی یار تعلیق نکن درخواست دوستی آقایون ممنوع حالا هی درخواست بدین وقتی رد شد ببینین وقتی که بچه بودم فکر میکردم که تنها چیزی که خوشبختی میاره پول هست اما بعد فهمیدم که نه سلامتی جای خود پول هم جای خود هرچیزی جای خودش رو داره پس ناشکر نباشیم زمانی شیطون ترین دختر توی دنیا بودم که از در بیرونش میکردن از پنجره میومد داخل یادش بخیر یه بار حتی تو نوشابه تو لیوان دوستم نمک ریختم ولی اونم تلافی کرد و ریخت رو سرم دختر مهربونی هستم و زود صمیمی میشم ولی وقتی که بفهمم کسی داره ازم سوءاستفاده میکنه دیگه اون آدم قبلی نیستم و نشونش میدم که با کی طرفهساعت ۹شب تبدیل به زامبی میشم و هیچکس نمیتونه آرومم کنه و از دستم در بره .یه روز که بیرون رفتم دوستم رو دیدم که داشت با خودش حرف میزد بعد فهمیدم نه اون داره با عروسک تو ویترین مغازه حرف میزنه