خوب از اونجایی که تصمیم به ترک یه نفر داشتم و بعد از چند روز بهش پیام دادم هم خوشحالم هم عصبی ...
عصبی که فهمیدم ترکش به این راحتیا نیست ...
خوشحالم چون بالاخره با هم حرف زدیم و آرومم کرد حرف زدن باهاش ،هر چند من بیشتر گوینده بودم و حرف دلم رو میزدم بهش و تهش یه اشتراک دیگه باهاش پیدا کردم ...نمره ی یکی از درسامون از یه استاد یکی بود 😂با یه نمره ی مشترک ما رو انداخته استاد 🤝🏻😂بین اون حجم از غم تنها چیزی که میتونست راضیم کنه همین بود ،نمیخواستم بگما ،میگفت یعنی از من بدتری تو ؟و وقتی گفتم ...هوف ،تو زندگیم همچین فاجعه ای نوبر بود ،بین اون حجم از بیست و نمرات متعادل دیگه اون نمره ی زیبا خوش درخشیده همین اول کاری و یه تنه گند زد به معدل نازنینم ،شک ندارم که استادم لج کرده باهام و طبیعیه برام ...اولین نمره ی پایین زندگیم بود ...هیچکس نمیدونه دقیقشو ،به جز او و خانواده ی گرامی ...ولی جدی خوشحالم از این حجم از اشتراکات زیاد زندگیم با او ...
و موهام ،کوتاه نشد ،نصفه موند و الان با یه موهای کوتاه و بلندی مواجه هستم که احتمالا فردا اوکی میشه ...
جدیدا حس خوبی نسبت به خودم ندارم ولی فهمیدم با هر آدمی نگردم ،با هر آدمی دوست نشم ...خیلی چیزا یاد گرفتم تو این چند ماه و بزرگتر شدم ...خیلی اشتباه کردم باز و باز و باز ...ولی خوشحالم که اولش بود ،نه آخرش و زود فهمیدم ،ضرر رو هر وقت جلوشو بگیری منفعته ،برای چندمین قدم ،پیام دادم به یه فردی که هدفامو زندگی میکنه و فعلا امیدی ندارم جواب بده چون فهمیدم امتحان زیاد داره ...ولی امیدوارم تهش جواب بده و کمک کنه زندگیم روند جدیدی رو پیش بگیره ...