گزیده ی مطالب تاپیک های مدیریت مخارج و درآمد هاا و نحوه ی بهتر پس انداز کردنشون

دلسردش نکنین .از قدیم هم گفتن که یه دست صدا نداره شما هم شروع به کار بشین کمک حال زندگیتون بشین .حقوق همسر من و دوستاش یکی ولی شرایط ما و اونا از زمین تا آسمون فرق داره خدا سر شاهده که مغرور نیستم و نمیشم همیشه هم بهشون راهکار نشون میدم .اونم بر میگرده به خانم خونه که چگونه تو زندگی مشترک آرامش به وجود بیاره .و انگیزه به مرد خونه بده و هدف های ریز و درشت طرح کنه رو کاغذ از کوچیکترینش شروع کنه تا برسه به قله موفقیت .عزیزم همسرتو پادشاه خونت  کن و خودت هم تاج روی سرش باش که نگین هاش از دور برق بزنه دست رو دست هم پیش به سوی موفقیت های زندگیتون قدم بردارین و همون موفقیت های زندگیتون و پیشرفت هاتون مثل نگین روی تاج از دور بدرخشه .زیاد خوب نیست قسم بخورم ولی بازم خدا شاهد .دوست دارم دور و بریام اونقدر داشته باشن که بهشون افتخار کنم دوست دارم خانواده خودم اونقدر داشته باشه که وقتی با همسرم میرم خونشون سرم پیش همسرم و خانواده اش بالا باشه .و اینکه همچنین برای خانواده همسرم اونقدر می‌خوام که داشته باشن که همسرم جلوی فک و فامیل من سرش بالا باشه که همچین خانواده موفقی داره .موفق باشی عزیزم

عزیزم بالاخره اون قسط ماشین و چجوری جورکردین اخر؟؟       هیجی عزیزم از عید سال نود و پنج همسرم رفت سرکار یعنی کارش باز شد .ولی از اواسط بهمن تا بعد سیزده بدر خیلی خیلی سختی کشیدم که خدا واسه دشمنم هم نشون نده ،یه بچه شیر خواره پوشکی ،یه بچه مدرسه ای ،که به قول مادر بزرگم که می‌گفت بچه آدم رو تا دم در دشمن می‌بره که حرف حق رو گفته بود .که دختر بزرگترم که اون موقع کلاس سوم بود شب روز می‌گفت من سالاد ماکارونی می‌خوام .من سالاد ماکارونی می‌خوام بچه بود حالیش که نمیشد که پول ندارم ،انقدر شرمنده بچه هام هستم اون تاریخ انقد تو فشار افتادیم که با وصف نمیشه واقعا ابراز کرد اونقدر از جاری کنایه ها شنیدیم که ماشین واجب نبود شما تو خرج زندگی موندین ماشین ثبت نام کردین ،وقتی پشت قالی می‌نشستم میومد میدید می‌گفت خاک تو سرت به خاطر دویصت سیصد نشستی پشت قالی .یا می‌گفت بمیر دیگه تو نون شب موندین به شوهرت خونه زندگی جمع کن ببین فردا یکی از تو خوشگلتر میگیره حالتو میپرسم .انقدر با حرفاش عذابم میداد ولی من زندگیمو دوست داشتم به همسرم اعتماد داشتم اون دلش نمیخواست ما عذاب بکشیم و دوست نداشت بچه هاش کم و کسری داشته باشن ولی دیگه کار از کار گذشته بود ،درسته حرفاش کنایه زداناش هیچ وقت از یادم نمیره و نمیبخشمش ولی من به همسرم قوت قلب میدادم میگفتم سختی ما همین دوماه دوم بیاریم کارت باز میشه میری کار میکنی تو خلوت اشک ریختم،،، ولی نخواستم کسی بفهمه دشمن شاد کنم . متاسفانه یادگاری از مادرم که برام مونده بود اونو فروختم ریختم جای چک گفتم اینو برام اگه بتونین نگه دارین که اونم قسمت نبود ریختم جای چک که همسرم شرمنده نباشه تو جلوی  فامیل من،، اون روزی که همسرم فهمید طلای مادرم رو فروختم خیلی خیلی ناراحت شد چند ساعتی رفت که خلوت کنه ،دوستان سعی کنیم  تو شرایط بد زندگی کسی زخم زبون نزنیم کاری از دستمون بر نمیاد حداقل زخم نزنیم الان سالها میگذره ولی من دلم صاف نشده .همون جاری که میگفتم اونطور به من می‌گفت الان بعد سختی های که کشیدم من دوتا خونه دارم که جای خوب و یه مغازه داریم و یه شاسی بلند داریم و همون است دی که اقساط گرفته بودیم داریم و در حد دویصت تون سپرده داریم و حدود سیصد گرم طلا داریم .همون جاری که می‌گفت که خاک تو سرت بمیر دا به خاطر دویصت سیصد نشستی چشمتو کور می‌کنی فردا میره یکی خوشگلتر از تو میاره ،,,, اجاره هست به ارواح خاک پدر مادرم قسم که همین دیروز می‌گفت رفتم خونه دیدیم سی تومن پیش دو تومن اجاره تو پایین شهر .ولی من وجدانم نمی‌ذاره تعنه بزنم بگم پونورده شونوزده سال چیکار کردی نه ماشین نه خونه نه هیچی ،به خاطر همین میگم که به حرف کس دیگه ای گوش ندین پشت همسراتون باشین .پنج شش سال سختی کشیدم ولی در عوض الان کیف میکنم ،ببخشید ها دوستان اگه یکم درد و ل کردم 

 افرین احسنت بهت عزیزم 👌

امروز املاکی پول پیش خونه ای که تمدید کردم با مستاجر 

برام کارت به کارت کرد بیست تومن 

از چند ساعت پیش ،،دو دوتا میکنم 

برم یه چک هم بنویسم سی تومن درست کنم بدم طلا 

ببینم چک رو واسه دو هفته قبول میکنه 

تا دو هفته دیگه پول میاد دستم 😊

منم با شدددددددت هرررر چه تمام تر جمع میکنم 

ماشین بگیرم عصری به همسرم گفت بعد عید به فکر ماشین باش 

گفت از کجا باشم با این گرونی ؟

گفتم تو تلاشتو بکن منم هستم هاااا 😉مگه معصومه رفیق نیمه راه که تنهات بذاره 😍گفت معصومه از کجا میارهفوق فوقش صد تومن درست کنی باز برای یه ماشین معمولی دویصت سیصد میخواد 

گفتم پنجاه تومن هم قرعه در میاد. در دو سه نوبت تا یه ماه

گفت واقعا ؟گفتم آره گفتم ببین عزیزم  قرار نیست که پژو برداریم 

پراید میگیریم سرمایه های ریز ریزمون یه جا جمع میشه 

میشه پراید گفتم پراید گرفتن سخت چون ما از صفر شروع میکنیم برای پراید ولی پراید رو پژو کردن خیلی آسون

گفت آره والله راست میگی گفت باشه بذار عید بگزره فروردین تموم بشه حتماااا یه کاریش میکنم ( این یعنی انگیزه برااااای ادامه ی زندگی ) 😍

اینطوری باید هدف بذارین جلو پای همسرتون 

حالا من اکه دو دستی طلاهامو بگیرم بگم نه من طلا چرا بفروشم 🙁نه من خودم گرفتم طلا هارو چرا بدم نه من از خودم زدم تونستم دو گرم طلا جمع کنم آیا من پیشرفت میکنم ؟؟درست که رو طلاهای مخفی دقیقه نود حساب میکنم به اسم وام و یا قرعه و یا کس دیگه 

ولی رو طلاهام هزار و یک نقشه میکشم که بتونیم حرکت کنیم روبه جلو 

چقدر حرف زدم من 🤭

دوستان و یه تجربه ای که میخواستم بهتون بگم ،دوروز نبودم حالا اومدم هی حرف بزنم ها 😁

قدر تک تک پولایی که به دست میارید بدونید حساب کتاب کنید بعد خرج کنید ،وقت داشتین زمان داشتین همه جا با اسنپ نرین با مترو برین یا حداقل با تاکسی برین ،کارایی که از دستتون بر میاد خودتون انجام بدین خود مختار باشین ،به پول احترام بذارین پول رو تا کنید قشنگ بذارین لای دفتر یا لای پول کیف مچاله نکنین ،

نگین اح پنج هزار تومن ارزش نداره بیخیال ،اح به دوتومن چی میدن ،نگین به خاطر ده تومن آدم چونه نمیزنه ،نگین حالا از شنبه شروع میکنم حالا بذار اینم برم بگیرم یا اینم بخورم اینم اصراف کنم .

اون روز چک نوشته بودیم برای خونه ای که خریده بودیم ،که باید تا بیستم تصویه میکردیم که شکر خدا همشون رو رو تصویه کردیم یک چک که داده بودیم به صاحب خونه به مبلغ بیست ملیون بود که ما با هزار جور سختی اونو جور کردیم زدیم به حساب من ،چون چک مال من بود، همسرم  که بیست ملیون تومن رو زد به حساب من ،منم موجودی ام قبل بیست ملیون  ده تومن خالی بود .منظور ده هزار تومن ،همسرم گفت معصومه یک شارژ دو تومنی برای من بگیر زود به صاحب خونه زنگ بزنم بگم فردا چک رو بگیر خلاصه که من شارژ رو از همین گوشی با موجودی همون مبلغ گرفتم شارژ دو تومنی ،همسرم زنگ زد گفت جای چک پر فردا برین بگیرین .صاحب خونه گفت من خرجش کردم . 

خلاصه صبح زود بود که دیدم یه شماره ناشناس زنگ زد که خانم فلان چک رو شما نوشتین چرا جاش پر نیست من الان برگشتشو میزنم تا حالیتون بشه که چک رو الکی نمینویسن ،گفتم آقا چی دارین میگین من دیشب خودم زدم به حسابم و موجودی ام رو چک کردم شاید اشتباه شده 

گفت نه خیر اشتباهی در کار نیست گفتم بی زحمت گوشی رو بدین به کارمند بگم خودم ،گوشی رو گرفتم، گفت خانم حسابتون واسه چک کامل نیست گفتم یعنی چی اول ترسیدم گفتم شاید هک کردن حسابم رو تو این گیر و دار بیا جور کن، بعد گفتم یعنی موجودی من صفر گفت نه صبر کنید یه لحظه تو اون یه لحظه هزار بار مردم زنده شدم که حالا باز از کجا پول جور کنیم .

کارمند گفت خانم دو تومن کم هست حسابتون اونو بزنید تا چکتون پاس بشه گفتم یعنی چی دو تومن منظور دو ملیون گفت نه خانم دو هزار تومن ،باور میکنید یعنی فقط به خاطر دو هزار تومن خالی چک پاس نشده بود

خلاصه که دوستان منظور از گفتن این حرفها این بود که قدر تک هزار تومنی اتون رو هم بدونین نگین هزاری بیخیال به خاطر همین دو هزاری خالی نزدیک بود یه چک بیست میلیونی برگشت خورده باشه . 

ببخشید طولانی شد 

سلام خانمها ♥️

سلام دوستای عزیزم

حال دلتون خوب ؟

برقرارین انشالله

ما هم دیشب آخر وقت رسیدم از مسافرت 

تونستم خرجامو  به خوبی اونجا  کنترل کنم 👌

فقط میخواستم بهتون بگم که از امسال یه پاکت یه گزینه هم برای خرج ماشین بذارین کنار مهر ماه یه درصدی از پول رو اختصاص بدین به این گزینه دیروز که راه افتادیم برگردیم خونه  یه هو ماشین خراب شد هر چه قدر تلاش کرد همسرم درست نشد 

با اینکه خودش همه چی از دستش بر میاد 

هرکاری کرد نشد نشد چون ماشینمون خارجی و شاسی 

اونجا کسی نبود که از ماشین خارجی سر دربیاره 

چندین ساعت تو راه موندیم همسرم گفت الان چیکار کنیم تو این سرما ،بارون از یه طرف می‌بارید ،،سرما امونمون رو بریده بود 

گفت م زنگ میزنیم امداد خودرو بیاد بریم همسرم گفت دیونه شدی ؟میدونی چقدر میشه هزینه اش گفتم هر چه قدر هم بشه خب بشه 

گفت به کی دهن باز کنم بگم پول بده تو این وضعیت

یکی تعنه نمیزنه که خب پول نداشتی واجب بود مسافرت بری 

صاحب کار هم که گفته واسه سیزده بدر پول میدم 

گفتم مگه قرار از کسی قرض کنیم ؟گفت بگو که داری تو این لحظه تنها حرفی که خوشحالم می‌کنه🥺 گفتم مگه من میذارم تو پیش دوستات کم بیاری ( با دوستاش )رفته بودیم گفت واقعا داری معصومه ؟گفتم آره ولی اصلا بروز نده که نداری نگی ها از معصومه گرفتم گفت نه نمیگم 

بغلم کرد و گفت خدا پدر مادرتو رحمت کنه 💜که همیشه سربلندم کردی تو فرشته ای 🥺گفتم حالا باشه وقت این حرفها نیست خونمون راجبش حرف می‌زنیم گفتم باشه الان زنگ بزن زنگ زدیم به امداد خودرو گفت مسیرتون دور سه ملیون میگیریم خلاصه راضیش کردیم دونهصد 😉

اومد دنبالمون نصف شبی رسیدیم خونمون پس دوستای عزیزم من تجربه کردم انشالله که هیچ وقت هیچ کدومشون  تجربه نکنین ولی ماشین دیگه روی چهار تا چرخ که اینور اونور حتما باید یه پولی بذارین واسش کنار من که خودم تصمیم گرفتم از همین ماه یه چیزی حتما بذارم کنار چون اگه واقعا دستمون پول نداشتیم باید به این و اون دهن باز میکردیم اولا اینکه آدم چرا باید سرافکنده بشه جلوی این و اون 

و دستشو بخونن 👌دوما اینکه معلوم نبود یکی میده یا نمی‌ده 😉👌

آهان اینم بگمصبح که بیدار شدم زود به کارای خونه رسیدیم 

رفتم طلا فروش که مابقی پولم خرج نشه بره اینم اولین طلای من تو سال جدید انشالله که هممون سلامت باشیم درکنارش کیلو کیلو طلا ،،و چمدون چمدون دلار داشته باشیم 😊الان میذارم براتون صرفا جهت انگیزه

قربونت برم عزیزم لطف داری ❤️خیلی خوشحالم برات دوست عزیز 

یادت وقتی تازه اومده بودی تاپیک وقتی من از همسرداری پست میذاشتم واسه بچه ها برگشتی گفتی بنده یه عدد عروس مغرور هستم 😁و نمیتونم این جملات رو به زبون بیارم دیدی گفتم یه مدت بگی  زبونت عادت می‌کنه 😀من خودم هنگام مکالمه پنج دقیقه ای  با همسرم کم کم اش سی بار میگم عزیزم ،،،قربونت برم ،،،جونمی ،،عمرمی 

پس من نگم ،،تو نگی ،،اونا نگن ،،پس این حرفها و کلمه های خوب خوب برای کی ؟؟؟؟🤔عصری همسرم گفت معصومه امروز شام مهمون من از اونجایی که تازه رفته بودیم انتظار نداشتم که بگه میبرمتون شام چون هنوز یه هفته نشده بود 😉ولی اصلا مخالفت نکردم برعکس خیلی خوشحال شدم گفتم هوررررررا بچه ها بیاین باباتون میخواد مهمونمون کنه مرسی عشقم 😍😍😍،،،به به آقامون میخواد همسر و بچه هاشو ببره بیرون ❤️انگار من بچه ی دو ساله ام که پدر مادرش براش آبنبات چوبی گرفته باشن 😁تموم نشد ها تشکر کردن هی ادامه داشت ،،من یه استعداد خدا دادی دارم که فقط دوست دارم از طرف مقابلم به هر بهونه ای تشکر کنم هی تشکر کردم ازش 😉بعد دستامو بلند کردم گفتم خدایا به خاطر تموم محبت هایی که در حقم می‌کنی بی نهایت شکر 🤲

همسرم که اینقدر آقاست ،،با لیاقت ،،،دلش مثل دریا بزرگ ،،،بهش عزت بیشتری بده همینقدر که هوای منو بچه هاشو داره ،،صد برابر اون هواشو داشته باش ،🤲🤲دست به خاک بزن طلا براش باشه 🤲همسرم هم چه کیفی می‌کنه وقتی دعاهامو می‌شنوه میگه خانمم مرسی از دعای خوبت لیاقت تو بیشتر از این حرفها ست گفتم خواهش میکنم 

برگشت گفت معصومه من در مقابل تواضع و مهربانی تو همیشه تسلیم هستم ❤️،،در مقابل خوبیات کم میارم ،،بیشتر ازاین خجالتم نده 

من هر چه دارم و از خانمی تو دارم ❤️زود براش چای ریختم توش قشنگ گل محمدی ریختم میدونم که خیلی دوست داره 

گفتم بیا عزیزم باعشق برات دم کردم ❤️خلاصه که رفت باشگاه دخترا منم تا اون وقت شب به کارهای خونه رسیدم و بعد مفصل به خودم رسیدم که شب رو من در خدمتش باشم برای جبران محبت هاش 🤦😁

اومد گفت خانمم آماده ای گفتم البته که آماده هستم عزیزم وقتی رفتیم هر چی سفارش داده بود با جون و دل تعریف کردم همیشه همین طوری تعریف و تمجید میکنم 😉اونم یه سیاست که این کارا و پیشنهادات ادامه دار باشه 😉گفتم به به واقعا حرف نداره غذاهاشون به به چه خوشمزه است ماست هاشون به به عزیزم واقعا دستت درد نکنه به من خیلی چسبید اونقدر میگم اون بیچاره هم هر سری میگه نوش جونتون 😁تو حین غذا خوردن هم براش لقمه میگیرم اینطوری که مثلا لقمه رو گرفتم می‌خوام بذارم دهن خودم بعد میگم بیا عزیزم این لقمه رو باعشق برای تو میدم ❤️متقابلاً اونم همین کارو میکنه بعد اصلا به حساب کتاب اش کاری ندارم که چند شد کارت شام و تفریح هم پیشم بود ولی چون گفته بود مهمون من هستین فهمیدم که پول داره که مهمونمون می‌کنه 😉گفتم عزیزم تو برو حساب کن ما هم بیایم اصلا خودمو قاطی حساب کتاب شام و تفریح نمیکنم میگم بذار حس مردونگیش حفظ بشه😉حتی اگه از کارت تفریح و رستوران می‌دادیم بازم من نمی رفتم واسه حق و حساب کارت رو میدادم بهش میگفتم بیا عزیزم حس اون تامین باید ارضا میشد اکه دوستان اول مکالمه که اومد گفت شام مهمون من هستین من میگفتم نه بیخیال تازه اومدیم پول اون شام رو بده من به خودم فلان چیز بگیرم 😁مثل جاری خودم یا میگفتم پول رو بده من بدم به قرض هام 😁فکر می‌کردین این حس و حال ناب رو من و همسرم و بچه هام تجربه می‌کردیم ؟؟صدر صد که نه چون مردا دوست دارن زنشون و بچه هاشون و تامین کنن تا اون حس ارضا بشه ،،یعنیاحساس غرور و افتخار میکنن پس بیا و با سیاست رفتار کن تعریف و تمجید کن ازش قدر دان محبت هاش باش حتی ،،حتی کوچیک ترین کاراش 😉اگه تو نتونی این حسش رو لمس کنی تحسینش کنی  بطب می‌ره برای خانواده خودش خرج می‌کنه و یا کسی که تعریف و تمجید اش می‌کنه می‌ره برای اون خرج می‌کنه .....برگشتنی که سوار ماشین شدم قبل همسرم به دخترا سپردم باباتون اومد قشنگ ازش تشکر و قدردانی دانی بکنید بگید که خیلی خوشمزه بود بگید که تو بهترین بابای دنیا هستی ❤️ما ممنونت هستیم بعد ببوسینش 😘همسرم اومد بچه ها زود حرفهایی رو که سپرده بودم کفتن و باباشون رو بوسیدنبعد خودم گفتم آره عشقم دستت درد نکنه خدا اندازه لیاقتت بهت بده ،،برای ما که خیلی خوش گذشت ،،خدا میلیارد اشو بهت بده بعد دستاشو تو دستم گرفتم با عشق فشاررر دادم و بعد بوسه بر دستان زحمتکشش زدم ❤️

قربونت برم عزیزم لطف داری 😘

نه دیگه عزیزم سعی کن تغییر رویه بدی 

وقتی خودت میگی که باعث میشم بحثمون ادامه دار بشه 

چرا اونوقت با دست خودت به خونه ات اوقات تلخی میندازی ؟

وقتی بحث اتون شد همسرتون یه حرفی زد که ناراحت شدین 

به خودت بگو معصومه ده دقیقه صبر کن بعد هرچی از دهنت در اومد بهش بگو 

که مطمینم با گزر ده دقیقه اعصابنیتت می‌خوابه 

و با احترام و گذشت کردن قضیه تموم میشه می‌ره 

و یادت باشه با اینکار ارزش خودت رو هم حفظ می‌کنی با این رفتار و برخورد 

و همسرت هم می‌فهمه که تو در چنین شخصیتی هستی که دهن به دهن نمیکنی و از کار و رفتار خودش پشیمون میشه 

و  رفته رفته رفتار خودش رو تغییر میده

    خدا وکیلی معصومه جان اراده داشتن خیلی سخته... خیلیییییی از خرجای ریز زدن جدن اراده میخواد... کاش ...  😁😁

آره عزیزم اراده خیلی مهم 

اگه میخوای ارادتو تقویت کنی 

از فردا یه ساعتی رو تعیین کن که یه کاری رو انجام بدی 

مثلا تعیین کن هرروز ساعت دو ظهر یاهر ساعتی که خودت بخوای 

یه لیوان آب بخوری 

از این ساده تر نتونستم کاری برات پیدا کنم 

ببین چند روز موفق میشی این کارو انجام بدی 

سعی کن هرروز مرتب بری جلو 

اگه موفق شدی به مدت بیست و یک روز که میشه عادت

بدون که میتونی با  اراده به همه کار برسی  فقط خودت نمیخوای 😊

اگه بیست و یک روز هم بشه چهل روز که دیگه میشه نو الا نور 😍

هررر رر چیزی رو خواستی میتونی بدون شکست انجامشون بدی 

راستی مشکلت رو هم بگو اینجا شاید مشکل تو مشکل خواننده های خاموش هم باشه 😊

که بی انصافی میکنن فقط میان واسه خوندن

که با بیان مشکلت دوستان بهت راهکار میدن 

به جای زدن ات 😁

دوستان گلم یک سوال از طرف دوستم  اگر شما یک خونه داشتید مثلا ویلایی بزرگ و لوکس که توش مینشستی ...   اره عزیزم 

پس انداز میکردم بعد تند تند  ( سرمایه گذاری ) میکردم 

از داشتن همان دارا بودن ضرری به آدم نمی‌رسه 👌

به دوستت سلام منو برسون 

بگو معصومه میگه برای خودت هدف بذار نگو دیگه دارا هستم تموم 

بازم ادامه بده که انسان با امید و ارزو هاش زنده است 👌

بگو معصومه میگه دوستم یه چند دقیقه بزن گوگل 

افراد ثروتمند مشهور رو ببین 

با اینکه اون همه ثروت از خودشون دارن 

با اینکه اونقدرررررررر دارن که هفت نسل بعدیشون هم می‌تونه با اون ثروت بی کران خوش بگزرون 

بگو بازم دارن تلاااااش میکنننن ،،هدف دارن ،،،به خیلی چیزا فکر میکنن

برای ثروتی هنگفت دارن تلاش می‌کنن 👌

همون بیل گیتس

ایلان ماسک 

مارک زواکربرگ 

وارن بافت 

و خیلی دیگه از افراد ثروتمند مشهور جهان 😍

بزنه تو گوگل ببینه صمت هاشونو ،،ببینه کل دارایشونو 

اونوقت این افراد ثروتمند جهان باید بگن دیگه ما داریم بسته 

ولی میان میگن چرا یکی دیگه باید بشه ،چرا یکی دیگه بیاد 

تو کتاب گینس ثبت بشه اسمش 😊

چرا یکی دیگه بشه مشهورترین فرد جهان از لحاظ دارایی و ثروت 😉

بگو مثلا شاید قبلا مسافرت میرفتی سالی یه بار

الان که وضعشون بهتر شده الحمدالله 

سالی سه بار بره ،لذت رو ببره

یا مثلاً قبلا داخل ایران بود گشت و گذار و مسافرتش 

الان به مسافرت خارج از کشور هم  فکر کنه 

ولی بازم میگم با برنامه ریزی و مدیریت بجا

فدات بشم من ❤️

به خاطر همون میگم که اصلا نگران نباشین 

نگین از خودم بزنم ،چرا بزنم ?

،،مگه با این پولا میشه 

نگین همسرم نمی‌فهمه ،،نگین همسرم به اسمم هیچی نمی زنه ،،،نگین خونه می‌خوام چیکار اجاره نشینی خوش نشینی 

چشم و هم چشمی رو بذارین کنار که فلان دوستم اینطوری میپوشه من چرا کم بیارم پیشش 

فلان خواهر شوهرم شوهرش نازشو می‌کشه 

لباسهای مارک دار میپوشه 

سفرهای پی در پی می‌بره 

نگین بخدا معصومه جون ارج داره 

که این چیزا من حالیم نیست 

اگه میخوااااااای موفق بشی باید از خیلی چیزا بگزری 

یا نگین من چرا به فکر باشم وظیفه همسر 

من و همسرم دست تو دست هم دادیم جمع کردیم و الان چندین سال داریم کیفش رو میکنیم 

خداوند خودش تو قرآن فرموده که بعد هر سختی آسونی 

منتها تو هم باید تلاش ات رو بکنی

فدات بشم من عزیزم من برای هر هفته یک تومن در نظر گرفتم 

طبق لیست میرم خرید بعضی وقتها با ششصد می‌بندم هفته امو 

بعضی وقتها با هفتصد با مابقی هر چی موند می‌ره واسه پارسیان اونم از نوع مخفی چون خودم هنر میکنم مدیریت میکنم میتونم مثل دوستم خرج هفته رو با سه ونیم ببندم بعد حالا بیام به همسرم تعنه بزنم بگم ببین چه جور زنی هستم که خرج ماه رو با پونورده می‌بندم 😉

خرج بنزینمون هم با اون هفتگی یک تومن یه ماه یارانه  رو برمیدارم پارسیان میگیرم 👌اونم به لطف دوستای اینجا که راهنمایی ام کردن 

فکر نمی‌کردم پارسیان هارو بردارن به راحتی موقع فروش ولی بعد ها دیدم که چه فرصت هایی از دست دادم 👌

از دوست خوبم نازی جون هم تشکر میکنم و همچنین محیط جان که باعث شدن من به طرف سکه پارسیان برم برای پس انداز 

آره میگفتم عزیزم یه بار یارانه رو برمیدارم میدم پارسیان یه بار بر میدارم میدم به وسیله های فریزر مثل هویج چند کیلو 🥕فلفل دلمه ای 🫑قارچ کرفس🥬 

تو وقت کنگر ،🥦کنگر ،بامیه 🌽سبزی آش و سبزی خورشت رو هم شهریور ماه میگیرم که زمستون گرون گرون نگیرم 👌و تا آخر اسفند دارم و تو بهار و تابستون با قیمت خوب میگیرم و همچنین پیاز رو من امسال سر جمع یه کیلو پیاز گرفتم 😊

چون دو جور سرخ میکنم واسه فریزر 

یه جور نگینی 

یه جور خلالی

و تو وقتش دست میندازم به راحتی بر میدارم 

تو وقتش بلال میگیرم دون میکنم 

نخود فرنگی میگیرم دون میکنم 

باقلا میگیرم تمیز میکنم بسته بندی میکنم 👌

گوجه تو تابستون ارزون 🍅میگیرم ورقه ورقه میکنم خشک میکنم زمستون کمتر گوجه میگیرم 🍅میندازم تو خورشت هام ،تو آبگوشت ،تو یتیم چه ،باز یه چند کیلویی رو رنده میکنم میذارم آبش یکم بکشه بعد که خنک شد بسته بندی میکنم واسه املت و آش آبغوره نگه میدارم 

زمستون کیلویی ان تومن ندم 😉🍆باز بادمجان سیاه همون‌طور میگیرم سرخ میکنم میذارم فریزروقتی تو زمستون خواستم خورشت درست کنم گرون گرون نمی‌گیرم 🍋لیمو ترش میگیرم فصل آبلیمو ،میذارم یکی دو کیلوش رو لای فویل میپیچم میذارم تو فریزر که پاییز زمستون گرون گرون نگیرم و خیلی خیلی چیزای دیگه باز یادم بیوفته میگم براتون اگه پست دیشبم رو راجب سالاد ماکارونی خوندین 

میفهمین که من یه چیز رو وقتی زیاد میگیرم که از تره بار بگیرم یا از هفت بازارها بگیرم هیچ وقت از مغازه ها ی محله و خیابون کلی نمی‌گیرم همون یکی دوتا 🍖🍗گوشت و چرخ کرده هم با همون پول هفتگی میگیرم همسرم گاها با برادرش شریکی میگیرن 

بر میداریم چند کیلویی که اونوقت به صرفه تر میشه برامون 

ولی هروقت گرفتیم سعی میکنم خرج رو با سه تومن ببندم که اون یه تومن رو بدیم به گوشتی که شریکی باهم گرفتیم 😊

معصوم درباره مسافرت گفتی عزیزم ما اون روزی که با همسرم تصمیم گرفتیم برای مسافرت عید همسرم گفت معصومه به نظرت چقدر خرج بر میداره سفرمون گفتم نمی‌دونم والله باید بیارم رو کاغذ 😊از اون طرف دوستاش زنگ زدن که بیایین با هم جمع بشیم بریم خوش بگذرهیعنی دو خانواده دیگر 

دو تا دوست که با ما سه خانواده می‌شدیم 👌

همسرم گفت نظرت چیه معصومه بریم باهاشون 

گفتم دوست دارم عزیزم بریم ولی خیلی ول خرج هستن 🙁

همون روز گفتم دیگه حدود یک ملیون و ششصد و پنجاه داده بود فقط برای قز 😥نمیگم آدم نگیره خب بالاخره همه امون نفس داریم به خودم نباید مشموال الزمه باشیم ولی به حدش نه اینکه از هرچی دیدی جمع کنی 🙁خدای ناکرده ندید بدید که نیستیم 

خودش هم رسماً میگه من پول شوهرم رو تا به آتیش نکشم نمیشنم 🙁

خب به آتیش بکش دودش تو چشم کی می‌ره ?

همین خانمی که میگم سی سالش از من دو سال کوچیکتر 

اون روز که میگفتم براتون اکه پست های منو پی در پی خوندین گفتم که ساعت یک و نیم شب بود دیدیم تلفن همراه همسرم زنگ خورد 🙁

آنقدر ترسیدیم 

 تو فامیل  یه جور قانونی گذاشتیم که از ساعت ده و نیم به بعد هیشکی بهمون زنگ نمیزنه نه ما زنگ میزنیم نه کس دیگه با نگرانی باز کرد همسرم دیدیم همین همسر این خانم که میگه من پول همسرم رو تا به آتیش نکشم نمیشنم دیدیم با صدای لرزان و گرفته میگه امید پول داری زود به من پول بزنی ؟زهرا رو  بیمارستان بستری کردم حالش خیلی بد😥همسرم گفت نه دیگه  خودت میدونی پول که نگرفتیم از صاحب کار منظور دو تایی شریک هستن ☹️گفت الان به کی زنگ بزنم ساعت دو نصف شب گفتم بگو شماره کارت رو بفرسته من دارم میدم ولی فلان روز میگیرم 😊یعنی تا این حدم سرشون به سنگ خورده ولی حیا ندارن 

خلاصه به همسرم گفتم دوست دارم ولی با من سازش ندارن همسرم گفت یه سال دیگه سخت نگیر فوقش چهار پنج روز گفتم نه,, اگه اختیار بدین من خرج رو بکشم میام ولی نه اگه ندین نمیریم 👌همسرم گفت باشه مکان داشتیم از مکان راحت بودیم 👌رفتیم امید گفت آقا چقدر در نظر کرفتین واسه این مسافرت دوستاش گفتن نمی‌دونیم زناشون گفتن کم کم پونوزده تومن در نظر باید بگیرین زهرا گفت چه پونورده تومنی الان مگه اون دوره زمونه به پونوزده تومن چی میدن 😐😐بیست تومن  راحت راحت بر میدارهگفتن تو چی میگی معصومهگفتم در کل پنج شش تومن بر نمیدارهگفتم یعنیییی چی شوخی میکنی ؟گفتم نه خیلی هم جدی هستم 😊گفتم برای سه خانواده امون شش تومن بر نمیداره گفتن پس انگار قرار فوتوسنتز کنیم 😊گفتم شما یه لحظه صبر کنین من بگم از کیفم خودکار کاغذ ام رو در آوردم نوشتم روز اول 🌮روز دوم 🧀روز سوم 🍕روز چهارم 🍟هم که تو راه قرار بود باشیم قشنگ گفتم آقا ما چهار وعده صبحونه داریم ،،،یک کیلو پنیر ،،،دو تا خامه ،،،دو تا مربا ،،،،یه کم عسل ،،،نیم کیلو گردو یک کیلو تخم مرغ 👌چهار تا ناهار داریم چهار تا شامقرمه سبزی ،،قیمه بادمجان ،،زرشک پلو ،،سینه مرغ برای کباب کردن ،،،کباب و برنج ،،،بال مرغ برای کباب ،،،ماهی برای کباب ،،خورشت هویج ،، ،،،جگر سیاه مثلا جلو شو ن نوشتم که واسه قورمه سبزی یک کیلو لوبیا نیاز داریم یک کیلو گوشت نیاز داریم برای کباب اینقدر چرخ کرده نیاز داریم برای بال و گردن ،،انقدر نیاز داریم 👌همشون رو هم زیاد زیاد انداختم که دستمون بیاد واسه هر وعده ،خیارشور ،،و پیاز و سبزی ،،،و نوشابه و ....همه و همه رو با دقت نوشتم جمع که کردمگفتم نفری میرسه پونصد تومن گفتن شوخی میکنی گفتم عزیز من چه شوخی آخه پول رو بدین من فردا اینارو بگیرم شما اونجا از من شام و ناهار و صبحونه رو آماده و حاضر بخواین 😊بنده خدا ها تو شک بودن گفتم پسیعنی ما چهار نفریم میشه دوتومن دوستم زهرا گفت نه دیگه کلا چقدر شد تقسیم بر سه خانواده کنیم گفتم نه عزیزم من نمیتونم مدیون کسی بمونم اونا سه نفر هستن ( اون یکی خانواده ) ما چهار نفر پس تقسیم بر نفرات میکنیم دو ملیون خرج ما شد برای چهار روز دو ملیون واسه زهرا اینا یک و نیم ملیون واسه نازی اینا 👌گفتم بزنید به کارت فردا بگیرم همشون رو دوستای عزیز از تنقلات گرفته تا نوشابه و ......همه اشون پنج و نیم ملیون شده بودگفتم دوستان  یه چیز دیگه خرج دیگه ای هر کس برای خودش کرد تو راه یا تو اونجا یا جای دیگه پای خودش اونا هم قبول کردن 

آنقدر ترسیدیم 

 تو فامیل  یه جور قانونی گذاشتیم که از ساعت ده و نیم به بعد هیشکی بهمون زنگ نمیزنه نه ما زنگ میزنیم نه کس دیگه با نگرانی باز کرد همسرم دیدیم همین همسر این خانم که میگه من پول همسرم رو تا به آتیش نکشم نمیشنم دیدیم با صدای لرزان و گرفته میگه امید پول داری زود به من پول بزنی ؟زهرا رو  بیمارستان بستری کردم حالش خیلی بد😥همسرم گفت نه دیگه  خودت میدونی پول که نگرفتیم از صاحب کار منظور دو تایی شریک هستن ☹️گفت الان به کی زنگ بزنم ساعت دو نصف شب گفتم بگو شماره کارت رو بفرسته من دارم میدم ولی فلان روز میگیرم 😊یعنی تا این حدم سرشون به سنگ خورده ولی حیا ندارن 

خلاصه به همسرم گفتم دوست دارم ولی با من سازش ندارن همسرم گفت یه سال دیگه سخت نگیر فوقش چهار پنج روز گفتم نه,, اگه اختیار بدین من خرج رو بکشم میام ولی نه اگه ندین نمیریم 👌همسرم گفت باشه مکان داشتیم از مکان راحت بودیم 👌رفتیم امید گفت آقا چقدر در نظر کرفتین واسه این مسافرت دوستاش گفتن نمی‌دونیم زناشون گفتن کم کم پونوزده تومن در نظر باید بگیرین زهرا گفت چه پونورده تومنی الان مگه اون دوره زمونه به پونوزده تومن چی میدن 😐😐بیست تومن  راحت راحت بر میدارهگفتن تو چی میگی معصومهگفتم در کل پنج شش تومن بر نمیدارهگفتم یعنیییی چی شوخی میکنی ؟گفتم نه خیلی هم جدی هستم 😊گفتم برای سه خانواده امون شش تومن بر نمیداره گفتن پس انگار قرار فوتوسنتز کنیم 😊گفتم شما یه لحظه صبر کنین من بگم از کیفم خودکار کاغذ ام رو در آوردم نوشتم روز اول 🌮روز دوم 🧀روز سوم 🍕روز چهارم 🍟هم که تو راه قرار بود باشیم قشنگ گفتم آقا ما چهار وعده صبحونه داریم ،،،یک کیلو پنیر ،،،دو تا خامه ،،،دو تا مربا ،،،،یه کم عسل ،،،نیم کیلو گردو یک کیلو تخم مرغ 👌چهار تا ناهار داریم چهار تا شامقرمه سبزی ،،قیمه بادمجان ،،زرشک پلو ،،سینه مرغ برای کباب کردن ،،،کباب و برنج ،،،بال مرغ برای کباب ،،،ماهی برای کباب ،،خورشت هویج ،، ،،،جگر سیاه مثلا جلو شو ن نوشتم که واسه قورمه سبزی یک کیلو لوبیا نیاز داریم یک کیلو گوشت نیاز داریم برای کباب اینقدر چرخ کرده نیاز داریم برای بال و گردن ،،انقدر نیاز داریم 👌همشون رو هم زیاد زیاد انداختم که دستمون بیاد واسه هر وعده ،خیارشور ،،و پیاز و سبزی ،،،و نوشابه و ....همه و همه رو با دقت نوشتم جمع که کردمگفتم نفری میرسه پونصد تومن گفتن شوخی میکنی گفتم عزیز من چه شوخی آخه پول رو بدین من فردا اینارو بگیرم شما اونجا از من شام و ناهار و صبحونه رو آماده و حاضر بخواین 😊بنده خدا ها تو شک بودن گفتم پسیعنی ما چهار نفریم میشه دوتومن دوستم زهرا گفت نه دیگه کلا چقدر شد تقسیم بر سه خانواده کنیم گفتم نه عزیزم من نمیتونم مدیون کسی بمونم اونا سه نفر هستن ( اون یکی خانواده ) ما چهار نفر پس تقسیم بر نفرات میکنیم دو ملیون خرج ما شد برای چهار روز دو ملیون واسه زهرا اینا یک و نیم ملیون واسه نازی اینا 👌گفتم بزنید به کارت فردا بگیرم همشون رو دوستای عزیز از تنقلات گرفته تا نوشابه و ......همه اشون پنج و نیم ملیون شده بودگفتم دوستان  یه چیز دیگه خرج دیگه ای هر کس برای خودش کرد تو راه یا تو اونجا یا جای دیگه پای خودش اونا هم قبول کردن 

عزیز دلم میتونم با هات یکم رو راست حرف بزنم ؟؟

قربونت برم هیچ بهونه ای من قبول نمیکنم 😊

خودت نمیخوای که مونده یه گوشه 

نمیخوام از خودم بگم که بگی تعریف می‌کنه از خودش 

عزیز دلم تو برنامه ریزی کن 

قشنگ ساعت تعیین کن حیف نیست ؟

اون همه سرمایه گذاشتی 

حیف نیست از دستت یه هنر که میاد 

خیلیا اینجا هستن که آرزو دارن یه شغلی در آمدی داشتن ماهانه پونصد تومن دستشون رو بگیره 

اونوقت تو هنر داری و بهونه میاری 🤔

قربونت برم منم دخترم کلاس پایه است 

منم هزارررررررو یک جور کار دارم 

منم تمام کارهای بیرون از قبض و بیمه و دکتر و خرید لباس و خرید نان و خرید مایحتاج خونه و باشگاه و کلاسهای دخترا و  مدرسه ی دخترا و خیلی خیلی کارای دیگه هم به عهده ی  من 

ولی من مدیریت کردم روزی هفت ساعت ساعتمو کوک میکنم صبح زود بیدار میشم 

میشینم به بافتن چون هدف دارم 

چون دوست دارم دستم تو جیب خودم باشه 😉

چون دوست دارم یه فرد مفید باشم برای زندگیم برای جامعه 

روزهای جمعه هم پنج ساعت کوک میکنم میشینم به بافتن 

بعد بلند میشم به نظافت و پاکیزگی خونه و درس دخترم میرسم 

نگو نمیشه ،نگو دیگه نمیتونم ،چون میدونم خودت نمیخوای 

پسرتون که بیست و چهار ساعت بالاسرش که نیستی فدات شم 

همون ساعتی که مدرسه است میتونی حداقل کم کم سه ساعتشو ببافی 

قشنگ برنامه بریز از همین الان که پست منو خوندی بلند شو ساعتت رو کوک کن بذار رو یه ساعت 

بشین بباف سه چهار روز رو یه ساعت کوک کن بعد بکن یک و نیم ساعت چند روز باز گذشت بکن دو ساعت در روز سه ساعت کار کنی بهتر از خوابیدن فرشت هست و اینم بگم دوستم اکه نبافی موریانه میوفته به فرشت که تموم زحماتت به باد می‌ره 👌من کار نکنم دیونه میشم 

یعنی عشق به کارم زیاد تو هم بیا برای همیشه ساعت رو کوک کن صبح زود بلند شو بشین بباف بعد تا اخرشب راحت به کارات به پسرت برس 

ولی حیف نذار بمونه