2777
2789
عنوان

بچه مهمونمون...😒

230 بازدید | 11 پست

سلام دوستای نینی سایتی وقتتون بخیر

چند وقت پیش مهمون اومد خونمون . بچش نمی دونم چند سالش بود ولی هنوز نمیتونست خوب صحبت کنه . با این حال چاق بود و واقعا زورش زیاد بود

خلاصه من تو اشپزخونه داشتم کارای ناهارو میکردم و تو اون چند ساعت چندددد بار وقتی حواسم نبود و نشسته بودم میومد محکم با پاش میزد به کمرم

انگار داره توپ فوتبال شوت میکنه  

بعد هی خودمو کنترل کردم ولی سری آخر به داداشم که کنار بود گفتم یکی اینو بزن دلم خنک شههه ... اونم فهمید و جورییی سلیطه بازی دراورد انگار واقعا زدمش و هی باباش به شوخی میگفت راستشو بگو چیکار کردی که میترسه ازت  

حلاصه انقدر کمرم درد میکرد فقط کارای ناهارو کردم و نتونستم بشینم تو جمع

حالا بعد چند وقت هنوز کمر دردام هستن . قبلا اینجوری نبودم و خودم یه جورایی انکار میکنم چند تا ضربه بتونه هنوز آزرده کنه کمرمو

خلاصه که باز اومدم غرامو بزنم اینجا ... ولی کاش مامانا مراقب بچه های فضولشون تو مهمونیا باشن که اینجوریم نشه دیگه

کاربری دست دو نفره :)

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

🤣🤣🤣🤣من بودم به هوای خوراکی میبردمش تو اتاق حسابی دخل شو می آوردم

من آدم ها رو از دست نمیدم    آدم ها من رو از دست میدن! عکاس هستم 📸 درحال یادگیری برنامه نویسی و گرافیک عاشق کشور کره جنوبی BTSفن نیستم عاشق قدم زدن تو خیابان های سئول در شب خیلی ها میگن نمیتونی ولی من میتونم رفیق کره ای دارم که مثل خودم عکاسه خیلی کمکم کرد 🇰🇷🇰🇷عاشق بازیگر 💜Leejungjae💜 خیلی دوستش دارم  با من بحث کنید خودتون رو حقیر میکنید ... تامام

🤣🤣🤣🤣من بودم به هوای خوراکی میبردمش تو اتاق حسابی دخل شو می آوردم

وااای فقط آخرین روز این بچه سرما خورده بود یکیو آوردیم آمپول بزنه بهش

همه دلشون میسوخت از بس جیغ جیغ و گریه میکرد

ولی من واقعاااا دلم خنک شد  حس میکنم خیلی پلید شده بودم اون روز  

کاربری دست دو نفره :)
🤣🤣🤣🤣من بودم به هوای خوراکی میبردمش تو اتاق حسابی دخل شو می آوردم

من تو همون آشپزخونه حالشو میگرفتم چنان اون لپ چاقشو میکشیدم فشار میدادم کبود بشه دیگه از فاصله 10 متریم رد نشه

تنفرم از بچه ها بیشتر شد مرسی    

من یکی که بیشتر از دو ساعت نمیتونم بچه ها رو تحمل کنم

حتی اگه نازترین و با ادب ترین بچه ی دنیا باشه ولی بازم نمیتونم

چون یکم که باهات صمیمی میشن تازه خود واقعیشونو نشون میدن  

کاربری دست دو نفره :)
من تو همون آشپزخونه حالشو میگرفتم چنان اون لپ چاقشو میکشیدم فشار میدادم کبود بشه دیگه از فاصله 10 مت ...

والا زن داداشم از روی محبت اومد لپشو بکشه یهو یه سیلی خوابوند تو گوشش

واقعا بچه خطرناکی بود   

کاربری دست دو نفره :)
یه لیوان آب جوش بریز روش حالش جا بیاد بیشعور بعدم بگو ای وای الهی بمیرم به خونوادش بگواب جوش از دستم ...


  حیف که دیگه رفتن و خب شکر از بابت اینکه دیگه تا چند سال نمیبینمش

کاربری دست دو نفره :)
  حیف که دیگه رفتن و خب شکر از بابت اینکه دیگه تا چند سال نمیبینمش

آره حیف شد من می‌بودم تو همون آشپزخونه حالشو میگرفتم من بعد یادت باشه کسی پررو بازی در آورد اینجوری حالش بگیری البته رو صورت نریزی گنا داره فقط بدن ک بسوزه کاریشم نشه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز