سلام من با یکی سه هفتس کات کردم
ینی نجات پبدا کردم
بعد امروز عصر یع بنده خدایی ک میشناختمش از قبل
که خودشم انترنه (دانشجوی سال اخر پزشکی) خدایی خوشگل و خونواده داره خیلیییییی با شخصیته ینی هیچ جوره با اکسم قابل مقایسه نیس ولی میترسم اعتماد کنم
امروژ بهم گفتش ک خانم فلانی من خیلی وقته ازت خوشم میاد و اینا
هم خودتو هم خونوادتو خوب میشنلسم قصدمم جدیه
حتی اگه خودتم نتونی من با مادرت حرف بزنم ازش اجازه بگبرم باهم اشنا شیم
ینی هنگ کردم بخدا
گفتم من قصد اشنایی ندارم
گفت من قصدم فقط خوشگذرونی بود پی دختری مث شما نمیومدم واسه این کارا دختر زیاده من واقن میخامت
چیکار کنم ولی خدایی همه چی تمومه ها