میدونم اینا همشون زمینه دارن در دوران کودکیم و رفتار والدینم باهام ولی خیلی بده ک این رفتارو اوردم کشوندم تو زندگی متاهلیم. خیلی وقتا کنترل میکنم خودمو دوس دارم تغییر کنه ذهنیتم . همشب نامزدم شک میکنم و حس میکنم بهم دروغ میگه و کاسه ای زیر نیم کاسس و این حس بیشتر از همه خودمو عذاب میده ک نمیتونم لذت ببرم از لحاظتمون و بی دلیل یهو گرفته میشع حالم و با مخم در حال جنگ میمونم.. دوس ندارم اصلا شوهرم همش این حسو ازم بگیره چون مطمعنم حتما خسته میشه ازم. چیکار کنم ب نظرتون؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اره مثلا ی ساعت ازش خبر نمیشه میگم نه باید بهم زنگ میزدی ک ببینم چیکار میکردی، دیرمیاد از مغازه همش طلبکارم ک الکی دیر کرده انگار، همش بارها گوشیشو چک کردم و تنها چیزی ک دیدم فیلما خاک بر سریه ک خودمم میبینم ولی الکی همش دنبال بهونم انگار ، سر همونم دعوا راه انداختم ک تو منظور داری اینارو نگا میکنی...