میدونم کسی نمیخونه ولی مونده تو دلم میخوام فقط بنویسم آروم شم برام دعا کنین❤🙃
اینقدر داداشم رو دوست دارن همیشه اون تو اولویت بوده
تا ۱۸ سالش شد ماشین انداختن زیر پاش ولی حالا که من ۱۸ سالم شده دوتا ماشین تو خونست حتی نمیدن من باهاش تمرین کنم برم امتحان شهریمو بدم
۱۸ سالش شد واسش گیم نت زدن اونم چه گیم نتی دو طبقه پر سیستم و ایکس باکس و اینا بعدشم تو ۲۱ سالگی رفت دوست دخترشو گرفت مامانم سرتا پاشو طلا خریده دست رو هرچی بزاره واسش میخره خرج عروسی و جهاز و خونه هم با مامانم ایناست رسما داداشم هیچی نداره گوشی داداشم خراب شد سریع رفت واسش بهترین گوشیو خرید من یکساله گوشیم خرابه هیچوقت حتی بهش فکرم نکرده واسم بخره
فقط یه مانتویی که واسه زنداداشم خرید شد ۵ تومن بعد برای من یه جورابم نخرید عید
الانم من اول مهندسی برق روزانه قبول شده بودم قزوین بعدشم فرهنگیان دعوت به مصاحبه شدم هی تو گوشم خوند برو برو رفتم و قبول شدم فقط بخاطر اینکه شاید یکبار به چشمش بیام شاید یکبار واسش کافی باشم بعدش الان دارن نقشه حقوقشو میکشن میگن من یخچال داداشم رو بخرم اگه هم نه بیام دیگه باهام حرف نمیزنه مامانم
خیلی دلم گرفته من چه فرقی دارم؟حتی دختری که تازه ۸ ماهه اومده خونشون و همش داره بهشون بی احترامی میکنه بیشتر واسشون عزیزه تلوزیون خونمون ۶۵ اینچ الجی بود تازه خریده بودیم اومد گوشیشو پرت کرد تلوزیون شکست یکبار نگفتن چرا شکستی من شنیدم که گفت فدای سرم شکوندم خوب کردم ناراحت شدم مامانم اومد زد تو دهنم به تو نمیرسه ناراحت بشی به تو ربطی نداره