منم دقیقا مث تو بودم حتی خوانواده خودم و شوهرم هی بهم میگفتن این جوری نگرد چرا شوهرت اینو میگه چرا رفتین اینجا چرا میری سر کار چرا بچت تنهاس تو خونه چرا تیپت اینجوری اخلاقت بده و....
همش هم وقتی میومدم خونه فقط رو همسرم و بچه هام عقده هامو خالی میکردم میرفتم مدرسه با نفرت درس میدادم حالم از خودم بد میشد دیگه
یه روز شوهرم گفت به خوانواده من اگر کسی کوچکترین حرف بهت زد فقط جواب میدی شده تو روشون وایسی ولی جواب میدی بی احترامی کردن با احترامی جواب میدی فضولی کردن همون موقع جواب میدی به خوانواده خودت هم همینجور.
از اون موقع همون موقع که فضولی میکنن جوابشون و میدم هم کمتر دیگه دخالت میکنن هم آرامش خودم و بچه هامو همسرم بیشتره هی اومدم خونه به خودمم نمیگم وای چرا جواب ندادم باید اینو میگفتم باید اونو میگفتم و...