توبه کردم که قلم دست نگیرم اما هاتفی گفت که این قصه شنیدن دارد و خدا خواست که یعقوب نبیند یک عمر ...
دلا تا کی در این زندان
فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی
برون شو تا جهان بینی
سلام حضرت زندگی ، امام زمانم وقتی در پناه توام ، نمی ترسم . وقتی به یاد توام ، دلتنگ نمی شوم . وقتی نام تو را می برم ، بی شکیب نمی گردم ...تو تمام آرامش منی ، آفتاب منی ، بهار و گل و نسیم و بوستان منی ، تو ملجا و جان پناه منی .. اصلا ... معنای زنده بودنِ من با تو بودن است ..شکر خدا که تو را دارم ...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یکی مرد بود اندر این روزگار ز دشت سواران نیزه گذار
راه پنهانی میخانه نداند همه کس
جز من و زاهد و شیخ و دو سه رسوای دگر
سلام حضرت زندگی ، امام زمانم وقتی در پناه توام ، نمی ترسم . وقتی به یاد توام ، دلتنگ نمی شوم . وقتی نام تو را می برم ، بی شکیب نمی گردم ...تو تمام آرامش منی ، آفتاب منی ، بهار و گل و نسیم و بوستان منی ، تو ملجا و جان پناه منی .. اصلا ... معنای زنده بودنِ من با تو بودن است ..شکر خدا که تو را دارم ...
راهیست راه عشق ک هیچش کناره نیست آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست
تا گشودم نامه اش را سوختم در انتظار کاش قاصد میگشود این نامه سربسته را
سلام حضرت زندگی ، امام زمانم وقتی در پناه توام ، نمی ترسم . وقتی به یاد توام ، دلتنگ نمی شوم . وقتی نام تو را می برم ، بی شکیب نمی گردم ...تو تمام آرامش منی ، آفتاب منی ، بهار و گل و نسیم و بوستان منی ، تو ملجا و جان پناه منی .. اصلا ... معنای زنده بودنِ من با تو بودن است ..شکر خدا که تو را دارم ...