خانمهای متاهل و مادران پسرهای جوان از زیبایی ، کمالات ، اشپزی و ......هیچ زنی جلوی همسر و پسرتون تعریف نکنین به خصوص خانمهای متاهل همسر شما جذب تعریف جنس مخالف می شوند و ضررش توی زندکی خودتون هست ....مادران هم تعریف نکنین چون پسرتان از همان ابتدا حس ازاد بودن راجع به این مسئلع پیدا می کنن .....با تشکر از شما عزیزان🌻🌻🌻
میخوام درس بخونم میگه نه میخوام خودم تنها برم جایی میگه نه چهار ساله عروسی کردم تنها تا خونه بابام نرفتم میگه دوس ندارم پیاده بری جایی نگات کنن میگم خب برام ماشین بخر ب رانندگی ام علاقه دارم گواهی نامه ام دارم میگه نه زنی ک ماشین زیر پاش باشه دیگه ب درد نمیخوره ب راه بد کشیده میشه میگم کار کنم میگه نه من نیازی ندارم تو کار کنی ب دوست داشتنش شک میکنم یکارایی میکنه که باور کنم دوسش دارم میگه من عاشقتم و.... چیکار کنم من یه بچه دارم دختر دوساله بخاطر اون نمیتونم جدا شم همسرمم دوست دارم ولی محدودم کرده چیکار کنم .....؟؟؟؟
اگه بخوام تعریف کنم جزییات و طولانی میشه خلاصه نمیزاره زیاد جایی برم حتی خونه بابام ک دوقدم راهه نباید تنها برم نباید در هفته بیشتر از دوبار برم فامیلای خودم جایی دعوتم کنن بیشتر موقع ها نمیزاره برم سر همینم خیلی بحث داشتیم من چیکار کنم ؟؟😭😭
کاش قبل بچه دارشدن جداشده بودی تاآخرعمرت عذاب باید بکشی وازآرزوهات دست بکشی
شجاعتشو نداشتم جدا شم زود وابسته اش شدم تو نامزدی ام خیلی مشکلات داشتیم ولی موندم بعدش ب حرف مادرش و مادرم ک گفتم بچه دارشید گفتم شاید بعد بچه تعییر کنه ولی نشد 😭
تااخرعمرت افسرده میشی یکی دیدم مثل شما غیرممکنه تغیرکنه تاروزبه روزم بدترمیشه
تازه الان بهتر شده اون اولا خیلی سم بود یه هفته بود عقد کرده بودیم قرار بود جشن عقد بگیریم بهش گفتم سفره عقدم باز کنیم و از اینجور حرفا زدم چیز زیادی نخواستم سر همین حرفا همون موقع زد زیر همه چی گفت تو پر توقعی من نمیتونم و... با پا در میونی خانوادش اومد جلو منم ترسیدم بی ابرویی بشه بخاطر ابروی خودم و پدرم ادامه دادم همیشه حسرت میخورم که چرا اون مدقع جدا نشدم 😑😑😭😭
سلام دوستان تاپیک و قفل کرده بودم الان دوباره باز کردم که مشورت بگیرم سر همین گیر دادنای شوهرم و دخالتای خانواده شوهرم اومدم خونه بابام دلم نمیخواد دیگه برگردم دوس دارم طلاق بگیرم ولی بزرگترا نمیزارن میگن دخترت گناه داره چیکار باید بکنم من 🥺🥺