داشتم در مطب دکتر رو باز میکردم یه مرد جوون قد بلند گنده هم داشت از مطب خارج میشد همین که در مطب دکتر رو باز کردم دیدم به من خیره شده و یه لبخند هم گوشه لبش بود هرچقدر تلاش میکردن برم توی مطب نمیشد چون خیلی بزرگ بود اون همینجوری ۵ دقیقه به لبم خیره شده بود و لبخند میزد منم تلاش میکردم برم تو مطب