باردارم خیلی حساس و زودرنج شدم دیشب دعوت بودیم خونه یکی از اقوام بعد شام و میوه و...به شوهرم گفتم بریم کم کم گفت میریم فعلا زوده من باردارم زیاد نمیتونم بشینم دوس داشتم راحت باشم بعد یکم دوباره گفتم بریم باز گفت بذار اخبارو ببینم درحالیکه نگاه نکرد تا بالاخره گفت بریم اومدیم خونه خیلی خسته بودم زیر دلمم درد میکرد لباسامو که درآوردم گفتم برام بذار تو اتاق فردا جمع میکنم گفت خستم و نکرد قبول دارم اونم خستس از صبح تا شب سرکاره ولی کار سختی که ازش نخواستم خودم بردم انداختم تو اتاق اصلا درکم نمیکنه من بهش گفتم زیر دلم درد میکنه حال ندارم چون ویارم خیلی بده خیلی ضعیف هم شدم ده تا کار بهم داد اینکارو کن اون یکی و....
منم ناراحت شدم از بی درکیش و گریه کردم اومد گفت گریه نکن و باهام آشتی کن منم نکردم دیدم پشت کرد و خوابید منم تا۲شب گریه کردمو نخابیدم میدونم که شنید ولی خودشو زد به خواب اصلا براش مهم نبود زن حامله با این وضع بخابه صبح هم رفت سرکار واقعا میخام بدونم من مقصرم؟😔