سلام بچه ها؛ من مامانم زبونش خیلی تلخه وقتی عصبانی میشه اصلا نمیفهمه چی میگه
بابا آدم با دشمنش این رفتار رو نمیکنه من هم آدمم
تا دعوا میشه به قیافه تا قدم همه چیز حرف میزنه ادای صحبت کردنمو در میاره به زندگیم گیر میده و......
واقعا ناراحت میشم یه حرف هایی میگه که صدای شکستن قلبمو میشنوم
اصلا نمیتونه بپذیره من چیزی بهش بگم انتقاد و... سریع حرف بزنی ناراحت میشه اما اون میگه به این دقت نمیکنه منم آدمم منم ناراحت میشم خیلی دعوا داریم هر سری که دعوا تموم میشه یادش میره حرف هایی که زده رو و دوباره دعوا شروع میشه و همش دوست داره بین من و خانواده ش و خانواده پدری تفرقه بندازه
و روی خانواده ش خیلی خب حساسه ( البته اعتراضی ندارم خب حق داره خانواده مهمه )
مثل یه چیزی بگم درباره خانواده ش حرف بدی هم نیست ولی سریع بر میخوره کلی حرف بارم میکنه😞
ولی خب منم دخترشم همونطور که به اونا اهمیت میده و دوسشون داره به منم اهمیت بده و ناراحتم نکنه اصلا صمیمی نیستیم باهم نمیتونم درد و دل کنم باهاش
چیکار کنم؟باهاش صمیمی شم؟ چیکار کنم دیگه دعوا نداشته باشیم؟ ارتباطمو با خانواده ش کم کنم و به سمت خانواده پدری بیشتر برم؟
بچه ها واقعا ناراحتم واقعا لطفا هرکی که میبینه یه چیزی بگم چون خیلی خسته ام😥😥