2777
2789
عنوان

بهم میگه بیا خونمون

| مشاهده متن کامل بحث + 2066 بازدید | 55 پست
اخه میدونه من آدم این حرفا نیسم

اگه میدونست حتی بهت این پیشنهادو نمیداد ببخشید خرت نکنه بری بعد بیای تاپیک بزنی بهم تجاوز کرد

اگه دیدی جوابتو ندادم درحدم نیستی وقتمو برا پیام دادن دوباره برات بزارم😏

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

اخه میدونه من آدم این حرفا نیسم

ولی اون دقیقامنظورش همینه که بهت دست درازی کنه🙄لطفامنطقی فکرکن و نرووووووو

❤من ازمعبودیکتایم فقط یک چیز میخواهم نگیردهرگز ازقلبم امیداستجابت را❤
یا خدا الهی بگردم

الان رابطه ای نداری خیلی رک بهت بگم رابطه فقط از سمت تو یکطرفس اگه دوستت داشت از عشق و عاشقی نمیرفت سروقت ی پله پاین تر فقط  باهات رفیق باشه بعد دست خونوادشو میگرفت میورد میگفت من اینو میخام تلاشم میکرد تورو داشته باشه

اگه دیدی جوابتو ندادم درحدم نیستی وقتمو برا پیام دادن دوباره برات بزارم😏

ی دوست صمیمی داشتم دوران راهنمایی ک ی روز از دوست پسرش می‌فهمه ک امروز برنامه دارن خونشون یکی از دوستای پسره با دوست دخترش اختلافی میشن بعد دوست پسر دوستم اشتیشون میدن  ....بعد از جایی ک پسره بی ناموس و بی شرف بوده میگع خب حالا ک آشتی کردیم عصر بریم خونه خالی ....قبل از خونه رفتنم با دوست پسر دوستم و دوستای خودشون ک 5 تا پسر بودن قرار میزارن ک وقتی اینا رفتن تو خونه بعد از ی ربع این پسرا بیان تو و همین طوری میشع و دوستمم از همه جا بی خبر 5 تا پسر ب ی دختر در جا تجاوز می‌کنن ...بعدشم برای مدت چند ماه همشون رفتن ترکیه و شهرستان خودشونو گم و گور کردن

من از یک شکست عاشقانه می آیم . بگذار همه برای این اعتراف تلخ سرزنشم کنند .شکست نه برای پنهان کردن است نه برای پنهان شدن .می گویند از صبح بنویس . از آفتاب و من چگونه از خورشید بنویسم وقتی تمام وقت . باران پنجره ی چشمانم را شسته است . همه دلشان نقش های مثبت می خواهد و آدم های خوشحال . اما من گمان می کنم این خیلی خوب است ک نمی توانم ادای آدم های خوشبخت را در بیاورم .بی ستاره ام و زرد با طعم معطر پاییز .ک حضورش تنها معجزه ی لحظه های تنهایی من است . قیمت وفا شاید گران تر از آن بود ک بهانه ی دوست داشتنی زندگیم از عهده ی داشتنش بر آید . سقف اعتماد تعمیری ست . مدام چکه می کند .آغوش ترانه ها همچنان از عطر تن او ک باید پر باشد خالی ست .نمی توانم باورش کنم نه رفتنش و نه ماندنش را .مهم نیست تمام سرزنش ها را می پذیرم به بهانه ی تولد حقایق غم انگیزی ک درد را به درد می آورد و آتش را می سوزاند . خلاصه غم سنگینی ست اگر سر نخواستن دلی دعوا باشد . اما همیشه حق با برنده ها نیست . می شود در عین بازنده بودن سر بلند بود و او را از کوچه پس کوچه های دنیا گدایی کرد . قرار بود حقیقت را بگویم سخت ست . بی علاج ست . دانستنش آدم را کم کم می کشد . گریه ی شبانه می آورد . اما همین است خبر کاملا ناگوار و واقعی ست ....اون یکی رو جز من داشت ....سکوت می کنم تا ب خاک سپردن آخرین خاکسترهای آرزوی بر باد رفته ام آبرومندانه باشد . گریه می کنم باشکوه . مثل اقیانوس . بلند مثل اورست . او نمی شنود و نمی داند که ماه . خوشبختی مشترک همه ی بی ستاره هاست . یک سوال کوچک می ماند برای پرسیدن از کسی که بی پاسخ ترین سوال فکر آشفته ی من است .... چی کار کرد این دل سادم .... که از چشم تو افتادم ؟؟؟ ...اینقدر روز و شبامو خونه ی ستاره کردی.... ک ب یادم نمی مونه نامه هامو پاره کردی....

ی دوست صمیمی داشتم دوران راهنمایی ک ی روز از دوست پسرش می‌فهمه ک امروز برنامه دارن خونشون یکی از دوس ...

هنوزم با اینکه 20 و خرده ای سال از اون جریان گذشته یادم نمیره هنوز جلو چشممه

من از یک شکست عاشقانه می آیم . بگذار همه برای این اعتراف تلخ سرزنشم کنند .شکست نه برای پنهان کردن است نه برای پنهان شدن .می گویند از صبح بنویس . از آفتاب و من چگونه از خورشید بنویسم وقتی تمام وقت . باران پنجره ی چشمانم را شسته است . همه دلشان نقش های مثبت می خواهد و آدم های خوشحال . اما من گمان می کنم این خیلی خوب است ک نمی توانم ادای آدم های خوشبخت را در بیاورم .بی ستاره ام و زرد با طعم معطر پاییز .ک حضورش تنها معجزه ی لحظه های تنهایی من است . قیمت وفا شاید گران تر از آن بود ک بهانه ی دوست داشتنی زندگیم از عهده ی داشتنش بر آید . سقف اعتماد تعمیری ست . مدام چکه می کند .آغوش ترانه ها همچنان از عطر تن او ک باید پر باشد خالی ست .نمی توانم باورش کنم نه رفتنش و نه ماندنش را .مهم نیست تمام سرزنش ها را می پذیرم به بهانه ی تولد حقایق غم انگیزی ک درد را به درد می آورد و آتش را می سوزاند . خلاصه غم سنگینی ست اگر سر نخواستن دلی دعوا باشد . اما همیشه حق با برنده ها نیست . می شود در عین بازنده بودن سر بلند بود و او را از کوچه پس کوچه های دنیا گدایی کرد . قرار بود حقیقت را بگویم سخت ست . بی علاج ست . دانستنش آدم را کم کم می کشد . گریه ی شبانه می آورد . اما همین است خبر کاملا ناگوار و واقعی ست ....اون یکی رو جز من داشت ....سکوت می کنم تا ب خاک سپردن آخرین خاکسترهای آرزوی بر باد رفته ام آبرومندانه باشد . گریه می کنم باشکوه . مثل اقیانوس . بلند مثل اورست . او نمی شنود و نمی داند که ماه . خوشبختی مشترک همه ی بی ستاره هاست . یک سوال کوچک می ماند برای پرسیدن از کسی که بی پاسخ ترین سوال فکر آشفته ی من است .... چی کار کرد این دل سادم .... که از چشم تو افتادم ؟؟؟ ...اینقدر روز و شبامو خونه ی ستاره کردی.... ک ب یادم نمی مونه نامه هامو پاره کردی....

تموم کن این رابطه رو.اگ فک میکنی نه این با بقیه فرق داره سخت در اشتباهی.یکیو میشناسم دختره برای اولین بار بود میرفت بهش تعرض شد و حتی حامله شد از اون تعرض.حال دختره و خانواده اش کلا دگرگون بود.اینو گفتم که بدونی اون دختر هم شاید مث شما فکر میکرده

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792