تغییر در برگشت به روزی در گذشته
برگشت به زمان گذشته یه افسانه س برای ما ولی شاید در آینده این اتفاق بیفته همونجوری که سفر به کهکشان اتفاق افتاد همونجوری که از این سر دنیا با اون سر دنیا ارتباط برقرار میشه
شاید به عمر ما قد نده ولی مطمینم یه روزی اتفاق میفته هر چی از این انسان بگی بر میاد
تو خیالم بر میگردم به سال ۶۰ شایدم ۵۹ شایدم ۵۶ یه روزی از همین روزا فرق نمیکنه کجا باشم فقط میخوام برگردم و نه گفتن مث یه بذر کوچولو تو وجودم بکارمش تا رشد کنه و شاخ برگ بده انقد تنومند بشه که حتی با اره برقی م نشه قطعش کرد
اگه نه رو بکارم تو وجودم میتونستم اون روزی که بقیه برای سرنوشتم تصمیم گرفتن بهشون بگم نه
اون روزی که نتونستم ببینم کسی از من باهوشتر به خودم بگم نه بمون و رقابت کن
اون روزی که از شرایط فرار کردم بگم نه بمون و بجنگ
اون روزی که گفتن دیره واسه تو بگم نه هیچ وقت دیر نیست
و هزاران هزار بار نه میگفتم به چیزایی که مسیر مو به بیراهه بردن
نه به ترس
نه به قضاوت دیگران
نه به فرار از شرایط
نه گفتن به از خود گذشتگ
ی های بیمورد
نه گفتن به واکنش دیگران
نه به ناامیدی
نه به ....
مطمینم اون روز از زندگی مون لذت میبریم و نهایت سعی خودمون میکردیم برای رسیدن به آرزوهامون
به امید روزی که هیچکس برای یاد گرفتن (نه گفتن) به عقب برنگرده ❤