2733
2739
عنوان

بدترین شب یلدای عمرم

3297 بازدید | 116 پست

بچه ام سه روزه تب داره. گاهی تب ولرز داره. یه چندتا شربت خودمون خریدیم بهتر نشد. پزشک خانواده رفتیم یه چندتادارو داد. امشب تب دخترم وحشتناک بالابودن وتب لرز داشت.بعد از شام وقتی داشتیم میرفتیم خونه به شوهرم گفتم بریم اول درمانگاه بچه یه سرم یا آمپول بزنه حالش خیلی بده. رفتیم جلوی درمانگاه میگه کارت همرام نیست. گفتم من کارتم هست بریم. گفت بدون ماسک بچه رو ببریم داخل برو ماسک بگیر. من فکر کردم واسه بچه میگه. رفتم  داروخانه ماسک بچگانه گرفتم اومد میگم بریم واسه بچه زدم.دم در درمانگاه شروع کرد داد وبیداد من آدم نیستم من بدون ماسک بیام . پول دادم گفتم بروبرای خودت ماسک بگیر. همین طور غر میزد گفتم مگه من واسه خودم ماسک داشتم زدم که به فکر خودم باشم به فکر تو نبودم. پول رو پرت کرد منم رفتم درمانگاه اونم رفت توی ماشین اصلا نیومد داخل.

کاش با وجود بچه مریض مهمونی نمی رفتی سر شب میبردیش دکتر 

منم بچه هام مریضن موندم خونه

در بدترین ما انقدر خوبی و در بهترین ما آنقدر بدی هست، که هیچکس نمی‌تواند از دیگری عیب جویی کند...


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
2740

دکتر سرم داد رفتم گرفتم آوردم .بچه یکسره گریه و جیغ یه چه زور و مکافاتی براش سرم وصل کردند. همه بچه‌ها با پدرومادر بودن من اونوقت شب تنها. دلم واسه بی کسی خودم و بچم سوخت. خیلی شوهرم رو نفرین کردم توی دلم. 

اشکالی نداره بعضی وقتا پیش میاد دیگه برلی بچه استرس داشته نفهمیده چطوری باید خودش رو کنترل کنه سر ش ...

برای بچه استرس نداشته. آدم خودخواهی هست که اولویت فقط خودشه

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز