چه جوری از فکر و خیال در بیام با هر جمله برا خودم داستان درست نکنم سناریو نچینم که این اتفاق میوفته اونو این میگه خیلی تو ذهنم با آدما تئاتر بازی میکنم یا موقعیت هایی رو تصور میکنم و حرفایی توش میزنم که ممکنه صد سال اتفاق نیوفته میخوام واقع بینانه تر باشم و تو حال تو همین حال که دارم مینویسم زندگی کنم کلی افکار نیاد تو ذهنم که نفهمم کدومش واقعیه یا کدومش کیکه 😂😂🦧
اینجا من حتی حال یکی هم خوب کنم برام کافیه :) اگه یه موقعه چیزی گفتم و ناراحت شدید من معذرت میخوام آدما همیشه تو حال و روحیه یکسان نیستن